گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد چهارم
آغاز جزء 24 قرآن مجید ..... ص : 225






ادامه سوره زمر ...... ص : 225
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 32 ..... ص : 225
(آیه 32 )- سخن از حضور مردم در صحنه قیامت و مخاصمه در آن دادگاه بزرگ بود، در اینجا نیز همان بحث را ادامه میدهد، و
تقسیم میکند. « مصدّقان » و « مکذبان » مردم را به دو گروه
پس چه کسی ستمکارتر ص: 226 » : گروه اول داراي دو وصفند، چنانکه میفرماید
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَذَبَ عَلَی ) « است از آن کسی که بر خدا دروغ ببندد و سخن راست را هنگامی که به سراغ او آمده تکذیب کند
اللَّهِ وَ کَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جاءَهُ).
افراد بی ایمان و مشرك بسیار دروغ بر خدا میبستند، گاه فرشتگان را دختران او میخواندند، گاه عیسی را پسر او میگفتند، گاه
بتها را شفیعان درگاه او میدانستند، و گاه احکام دروغینی در زمینه حلال و حرام جعل میکردند و به او نسبت میدادند، و مانند
اینها.
و اما سخن صدقی که به سراغ آنها آمد و تکذیب کردند همان وحی آسمانی قرآن مجید بود.
أَ لَیْسَ ) !؟« آیا در جهنم جایگاهی براي کافران نیست » : و در پایان آیه در یک جمله کوتاه کیفر این گونه افراد را چنین بیان میکند
فِی جَهَنَّمَ مَثْويً لِلْکافِرِینَ).
برده میشود بقیه عذابهاي دردناك نیز در آن خلاصه شده است. « جهنم » هنگامی که نام
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 33 ..... ص : 226
اما کسی که سخن راست بیاورد، و کسی که آن را تصدیق » : (آیه 33 )- در باره گروه دوم نیز دو توصیف ذکر کرده، میفرماید
وَ الَّذِي جاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ). ) « کند آنان پرهیزکارانند
به این ترتیب سخن از کسانی است که هم آورنده صدقند و هم عمل کننده به آن، سخن از آنهاست که مکتب وحی و سخن حق
پروردگار را در عالم نشر داده، و خود به آن مؤمن هستند و عمل میکنند، اعم از پیامبران و امامان معصوم و تبیین کنندگان مکتب
آنها.
صفحه 212 از 472
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 34 ..... ص : 226
آنچه بخواهند نزد پروردگارشان براي آنان » : (آیه 34 )- در این آیه سه پاداش بزرگ براي این گروه بیان میدارد: نخست میفرماید
لَهُمْ ما یَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِکَ جَزاءُ الْمُحْسِنِینَ). ) « موجود است و این است جزاي نیکوکاران
گستردگی مفهوم این آیه به قدري است که تمام مواهب معنوي و نعمتهاي مادي را شامل میشود، آنچه در تصور و وهم ما بگنجد
یا نگنجد؟
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 35 ..... ص : 226
تا ص: 227 » : (آیه 35 )- دومین و سومین پاداش آنان را به این صورت بیان میکند
خداوند بدترین اعمالی را که انجام دادهاند (در سایه ایمان و صداقت آنها) بیامرزد و آنها را به بهترین اعمال که انجام میدادند
لِیُکَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي عَمِلُوا وَ یَجْزِیَهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ الَّذِي کانُوا یَعْمَلُونَ). ) « پاداش دهد
چه تعبیر جالبی! از یکسو این تقاضا را دارند که بدترین اعمالشان در سایه لطف الهی پوشانده شود، و با آب توبه این لکهها از
دامانشان پاك گردد، و از سوي دیگر تقاضایشان این است که خداوند بهترین اعمالشان را معیار پاداش قرار دهد و همه اعمال آنها
را به حساب آن بپذیرد! و خداوند نیز با تعبیري که در این آیات بیان فرموده درخواست آنان را پذیرفته است، بدترین را میبخشد،
و بهترین را معیار پاداش قرار میدهد.
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 36 ..... ص : 227
اشاره
- (آیه 36
شأن نزول: ..... ص : 227
نقل کردهاند که: بت پرستان مکه پیامبر صلّی اللّه علیه و اله را از خشم و غضب بتها بر حذر میداشتند، و میگفتند: از آنها بدگوئی
مکن، و بر خلاف آنها اقدام منما که تو را دیوانه میکنند و آزار میرسانند! (آیه نازل شد و به آنها پاسخ گفت).
تفسیر: ..... ص : 227
کافی است! به دنبال تهدیدهائی که خداوند در آیات گذشته نسبت به مشرکان بیان فرمود، و وعدههائی که به پیامبرش داده « خدا »
آیا خداوند براي (نجات و دفاع از) بندهاش (در برابر » : است در این آیه سخن از تهدیدهاي کفار به میان میآورد و میگوید
أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ وَ یُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِنْ دُونِهِ). ) « دشمنان) کافی نیست؟ اما آنها تو را از غیر او میترسانند
خداوندي که قدرتش برتر از همه قدرتهاست و از نیازها و مشکلات بندگانش به خوبی آگاه است و نسبت به آنها نهایت لطف و
صفحه 213 از 472
مرحمت را دارد چگونه ممکن است بندگان با ایمانش را در برابر طوفان حوادث و موج عداوت دشمنان تنها بگذارد؟ هنگامی که
او پشتیبان بندهاش باشد،
اگر تیغ عالم بجنبد ز جاي نبرد رگی چون نخواهد خداي!
و هنگامی که بخواهد کسی را یاري کند،
هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاك گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باك
ص: 228
چه رسد به بتها که موجوداتی بیارزش و بیخاصیتند.
این آیه نویدي است براي همه پویندگان راه حق و مؤمنان راستین مخصوصا در محیطهائی که در اقلیت قرار دارند و از هر سو مورد
تهدیدند.
و این که همه « هدایت یافته » و « گمراه » و تقسیم مردم به دو گروه « ضلالت » و « هدایت » در دنباله این آیه و آیه بعد اشاره به مسأله
اینها از ناحیه خدا است میکند، تا روشن شود تمامی بندگان نیازمند درگاه اویند، و بیخواست او چیزي در عالم رخ نمیدهد،
وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ). ) « و هر کس را خداوند گمراه کند هیچ هدایت کنندهاي ندارد » : میفرماید
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 37 ..... ص : 228
اشاره
وَ مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍّ). ) « و هر کس را خدا هدایت کند هیچ گمراه کنندهاي نخواهد داشت » -( (آیه 37
بدیهی است نه آن ضلالت بیدلیل است، و نه این هدایت بیحساب، بلکه هر یک تداومی است بر خواست خود انسان و تلاش او.
و چه بیخبرند کسانی که رابطه این گونه آیات را از آیات دیگر قرآن بریده و آن را گواه بر مکتب جبر گرفتهاند، گوئی نمیدانند
که آیات قرآن یکدیگر را تفسیر میکنند.
بلکه در ذیل همین آیه شاهد گویائی بر این معنی است، چرا که میفرماید:
أَ لَیْسَ اللَّهُ بِعَزِیزٍ ذِي انْتِقامٍ). ) ؟« آیا خداوند توانا و داراي مجازات نیست »
میدانیم انتقام از ناحیه خداوند به معنی مجازات در برابر اعمال خلافی است که انجام شده، این نشان میدهد که اضلال او جنبه
مجازات دارد، و عکس العمل اعمال خود انسانهاست، و طبعا هدایت او نیز جنبه پاداش و عکس العمل اعمال خالص و پاك و
دارد. « اللّه » مجاهده در طریق
هدایت و ضلالت از سوي خداست! ..... ص : 228
ایصال به » و « ارائه طریق » : هدایت در لغت به معنی دلالت و راهنمائی توأم با لطف و دقت است و آن را به دو شعبه تقسیم کردهاند
ص: 229 .« هدایت تکوینی » و « هدایت تشریعی » و به تعبیر دیگر « مطلوب
توضیح این که: گاه انسان راه را به کسی که طالب آن است با دقت تمام و لطف و عنایت نشان میدهد، اما پیمودن راه و رسیدن به
مقصود بر عهده خود اوست.
صفحه 214 از 472
ولی گاه دست طالب راه را میگیرد و علاوه بر ارائه طریق او را به مقصد میرساند.
است. « اضلال » البته نقطه مقابل آن
یک نگاه اجمالی به آیات قرآن به خوبی روشن میسازد که قرآن هدایت و ضلالت را فعل خدا میشمرد، و هر دو را به او نسبت
میدهد.
بیفتند و زیر « ضلالت » مطالعه سطحی این آیات و عدم درك معنی عمیق آنها سبب شده است که گروهی در تفسیر آنها به
مدفون گردند. « جبر » آوارهاي مکتب
اما دقیقترین تفسیري که با همه آیات هدایت و ضلالت سازگار است و همه آنها را به خوبی تفسیر میکند این است که بگوئیم:
هدایت تشریعی به معنی ارائه طریق، جنبه عمومی و همگانی دارد و هیچ قید و شرطی در آن نیست، چنانکه در آیه 3 سوره دهر
تو همه انسانها را به » : و در آیه 51 سوره آل عمران میخوانیم « ما راه را به انسان نشان دادیم خواه شکرگزاري کند یا کفران » : آمده
بدیهی است دعوت پیامبر مظهر دعوت خداست چرا که هر چه او دارد از خدا دارد. « صراط مستقیم دعوت میکنی
و در باره جمعی از منحرفان و مشرکان در آیه 23 سوره نجم آمده است:
.« هدایت الهی از سوي پروردگار به سراغ آنها آمد »
اما هدایت تکوینی به معنی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از تمام پیچ و خمهاي راه، و حفظ و حمایت
از آنها تا رساندن به ساحل نجات که موضوع بحث بسیاري دیگر از آیات قرآن است هرگز بیقید و شرط نمیباشد، این هدایت
مخصوص گروهی است که اوصاف آنها در قرآن بیان شده و اضلال که نقطه مقابل آن است نیز مخصوص گروهی است که
اوصاف آنان نیز بیان گشته. ص: 230
قرآن مجید در یک جا سر چشمه ضلالت را فسق و خروج از اطاعت و فرمان الهی شمرده شده. (بقره/ 26 ) در جاي دیگر تکیه روي
مسأله ظلم شده و آن را زمینه ساز ضلالت معرفی کرده. (بقره/ 258 ) و در جاي دیگر کفر به عنوان زمینه ساز گمراهی ذکر شده.
(بقره/ 264 ) باز در آیه دیگر اسراف و دروغگوئی را عامل گمراهی شمرده است. (غافر/ 28 ) نتیجه این که قرآن ضلالت الهی را
.« کفران » و « اسراف » ،« دروغ » ،« فسق » ،« ظلم » ،« کفر » : مخصوص کسانی میشمرد که داراي این اوصافند
نیز « هدایت » آیا کسانی که داراي این اوصافند شایسته ضلالت و گمراهی نیستند؟! این در زمینه مسأله ضلالت، و اما در مورد
شرائط و اوصافی در قرآن بیان شده که نشان میدهد آن هم بدون علت، و بر خلاف حکمت الهی نیست.
در یک جا پیروي فرمان خدا، و جلب خشنودي او، زمینه ساز هدایت الهی شمرده شده است. (مائده/ 16 ) در جاي دیگر توبه و انابه
عامل استحقاق هدایت شمرده شده است. (رعد/ 27 ) و در آیه دیگر جهاد آن هم جهاد مخلصانه و در راه خدا به عنوان شرط اصلی
هدایت ذکر شده است. (عنکبوت/ 69 ) و بالاخره در آیه دیگر پیمودن مقداري از راه هدایت به عنوان شرطی براي ادامه این راه به
لطف خداوند ذکر شده است. (محمد/ 17 ) نتیجه این که تا از سوي بندگان توبه و انابهاي نباشد، تا پیرو فرمان او نباشند تا جهاد و
تلاش و کوششی صورت نگیرد، و تا گامهاي نخستین را در مسیر حق برندارند، لطف الهی شامل حال آنان نمیشود، دست آنان را
نمیگیرد و ایصال به مطلوب نمیکند.
آیا شمول هدایت نسبت به کسانی که داراي این اوصافند بیحساب است و یا دلیل بر جبري بودن هدایت محسوب میشود!
ملاحظه میکنید آیات قرآن در این زمینه بسیار روشن و گویاست، منتهی ص: 231
کسانی که نتوانسته یا نخواستهاند جمع بندي صحیحی از آیات هدایت و ضلالت کنند گرفتار چنان اشتباه خطرناکی شدهاند، و
را نیز خودشان فراهم ساختهاند! به هر حال مشیت الهی که در « ضلالت » باید گفت زمینه این « چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند »
آیات هدایت و ضلالت روي آن تکیه شده، هرگز به معنی مشیت بیدلیل و خالی از حکمت نیست، بلکه در هر مورد شرائط
صفحه 215 از 472
خاصی دارد که آن را هماهنگ با حکیم بودن او میکند.
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 38 ..... ص : 231
(آیه 38 )- آیا معبودان شما توانائی بر حل مشکلی دارند؟ از آنجا که در آیات پیشین سخن از عقیده انحرافی مشرکان و عواقب
شوم آن بود، در اینجا از دلائل توحید سخن میگوید تا بحث گذشته را با ذکر دلیل تکمیل کند.
و اگر از آنها بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده؟ » : نخست میفرماید
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ). ) «! حتما میگویند: خدا
چرا که هیچ وجدان و خردي نمیپذیرد که این عالم وسیع و پهناور با آن همه عظمت، مخلوق موجودي زمینی باشد تا چه رسد به
بتهاي بیروح و فاقد عقل و شعور، و به این ترتیب قرآن آنها را به داوري عقل و حکم وجدان و فطرت میبرد، تا نخستین پایه
توحید را که مسأله خالقیت آسمان و زمین است در قلوب آنها محکم کند.
در مرحله بعد سخن از مسأله سود و زیان و تأثیر در منافع و مضار انسان به میان میآورد، تا ثابت کند بتها هیچ نقشی در این زمینه
بگو: آیا هیچ در باره معبودانی که غیر از خدا میخوانید اندیشه میکنید که اگر خدا زیانی براي من بخواهد آیا » : ندارند، میافزاید
قُلْ أَ ) !؟« آنها میتوانند گزند او را بر طرف سازند؟ و یا اگر رحمتی براي من بخواهد آیا آنها میتوانند جلو رحمت او را بگیرند
فَرَأَیْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرادَنِیَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ کاشِفاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرادَنِی بِرَحْمَۀٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِکاتُ رَحْمَتِهِ).
، دارند پرستش آنها چه معنی دارد؟ برگزیده تفسیر نمونه، ج 4 « قدرت بر سود و زیانی » از آن آنهاست و نه « خالقیت » اکنون که نه
ص: 232
« بگو: خدا مرا کافی است، و همه متوکلان تنها بر او توکل میکنند » : اینجاست که به عنوان یک نتیجهگیري کلی و نهائی میفرماید
(قُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ).
این سخن که مشرکان خالقیت آسمان و زمین را مخصوص خداوند میدانستند کرارا در آیات قرآن آمده است.
توحید » این امر نشان میدهد که مطلب نزد آنها کاملا مسلم بوده است، و این خود بهترین سندي است بر ابطال شرك چرا که
است، و نتیجه آن توکل بر ذات پاك خدا و چشم « توحید عبودیت » عالم هستی خود بهترین دلیل بر « خالقیت و مالکیت و ربوبیت
برگرفتن از غیر اوست.
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 39 ..... ص : 232
(آیه 39 )- در این آیه آنهائی را که در برابر منطق عقل و وجدان تسلیم نیستند با یک تهدید الهی و مؤثر مخاطب ساخته، میفرماید:
بگو: » به آنها
قُلْ یا قَوْمِ ) « اي قوم من! شما هر چه در توان دارید انجام دهید، من نیز به وظیفه خود عمل میکنم، اما به زودي خواهید دانست
اعْمَلُوا عَلی مَکانَتِکُمْ إِنِّی عامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ).
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 40 ..... ص : 232
چه کسی عذاب خوار کنندهاي (در دنیا) به سراغش میآید و (سپس) عذابی جاویدان (در آخرت) بر » (آیه 40 )- خواهید دانست
مَنْ یَأْتِیهِ عَذابٌ یُخْزِیهِ وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذابٌ مُقِیمٌ). ) « او وارد میگردد
صفحه 216 از 472
و به این ترتیب آخرین سخن را به آنها میگوید که یا تسلیم منطق عقل و خرد شوید و به نداي وجدان گوش فرا دهید و یا در
انتظار دو عذاب دردناك باشید:
عذابی در دنیا که باعث خواري و رسوائی است، و عذابی در آخرت که جاودانی و همیشگی است، و اینها همان عذابهائی است که
با دست خود فراهم کردهاید، و آتشی است که هیزم آن را خودتان جمع کرده و افروختهاید.
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 41 ..... ص : 232
(آیه 41 )- بعد از ذکر دلائل توحید، و بیان سرگذشت مشرکان و موحدان، در این آیه این حقیقت را توضیح میدهد که پذیرش و
عدم پذیرش شما سود و زیانش متوجه خودتان است، و اگر پیامبر صلّی اللّه علیه و اله در این زمینه اصرار میورزد نه برگزیده تفسیر
نمونه، ج 4، ص: 233
به خاطر نفعی است که عائد او شود، بلکه صرفا انجام وظیفه الهی است، میفرماید:
إِنَّا أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ). ) « ما این کتاب (آسمانی) را براي مردم به حق نازل کردیم »
فَمَنِ اهْتَدي فَلِنَفْسِهِ ) « هر کس هدایت را پذیرد به نفع خود اوست، و هر کس گمراهی را برگزیند تنها به زیان خود گمراه میگردد »
وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها).
وظیفه تو تنها ابلاغ و انذار است (وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ). « و تو مأمور اجبار آنها به هدایت نیستی »
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 42 ..... ص : 233
خداوند ارواح » : (آیه 42 )- سپس براي این که روشن سازد همه چیز انسانها و از جمله حیات و مرگشان به دست خداست میگوید
اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها). ) « را به هنگام مرگ قبض میکند
میگیرد (وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها). « و ارواحی را که نمردهاند نیز به هنگام خواب »
است و شکل ضعیفی از آن. « مرگ » برادر « خواب » و به این ترتیب
سپس ارواح کسانی را که فرمان مرگ آنها را صادر کرده نگه میدارد (به گونهاي که هرگز از خواب بیدار » : بعد میافزاید
فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضی عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ ) « نمیشوند) و ارواح دیگري را (که باید زنده بمانند) باز میگرداند تا سر آمدي معین
الْأُخْري إِلی أَجَلٍ مُسَ  می).
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ). ) « در این امر نشانههاي روشنی است براي کسانی که اندیشه میکنند » آري
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 43 ..... ص : 233
بر وجود انسان و تدبیر او از طریق نظام مرگ و حیات و خواب و بیداري مسلم شد « اللّه » (آیه 43 )- از آنجا که در آیه قبل حاکمیت
در این آیه سخن از انحراف مشرکان در مسأله شفاعت به میان میآورد تا به آنها ثابت کند مالک شفاعت همان مالک مرگ و
حیات آدمی است، نه بتهاي فاقد شعور، میفرماید:
أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعاءَ). ) « آیا آنها غیر از خدا شفیعانی گرفتهاند »
میدانیم که یکی از بهانههاي معروف بت پرستان در مورد پرستش بتها ص: 234
.« ما آنها را به خاطر این میپرستیم که شفیعان ما نزد اللّه بوده باشند » : این بود که میگفتند
صفحه 217 از 472
ولی از آنجا که شفاعت اولا فرع بر درك و شعور است و ثانیا فرع بر قدرت و مالکیت و حاکمیت، در دنباله آیه در پاسخ آنها
قُلْ ) ؟« بگو: آیا (از آنها شفاعت میطلبید) هر چند مالک چیزي نباشند، و درك و شعوري براي آنها نباشد » چنین میفرماید: به آنها
أَ وَ لَوْ کانُوا لا یَمْلِکُونَ شَیْئاً وَ لا یَعْقِلُونَ).
اگر شفیعان خود را فرشتگان و ارواح مقدسه میدانید آنها از خود چیزي ندارند، هر چه دارند از ناحیه خداست، و اگر از بتهاي
سنگی و چوبی شفاعت میطلبید آنها علاوه بر عدم مالکیت کمترین عقل و شعوري ندارند.
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 44 ..... ص : 234
قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَۀُ جَمِیعاً). ) « بگو: تمام شفاعت از آن خداست » : (آیه 44 )- لذا در این آیه اضافه میکند
لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ ) « حاکمیت آسمانها و زمین از آن اوست، و سپس همه شما به سوي او باز گردانده میشوید » زیرا
إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ).
و به این ترتیب آنها را بکلی خلع سلاح میکند، چرا که توحیدي که بر کل عالم حاکم است میگوید: شفاعت نیز جز به اذن
پروردگار ممکن نیست.
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 45 ..... ص : 234
(آیه 45 )- آنها که از نام خدا وحشت دارند! باز هم در اینجا سخن از توحید و شرك است و یکی از چهرههاي بسیار زشت و زننده
و هنگامی که خداوند به یگانگی یاد میشود دلهاي » : مشرکان و منکران معاد را در برخورد با توحید منعکس ساخته، میفرماید
کسانی که به آخرت ایمان ندارند مشمئز (و متنفر) میگردد، اما هنگامی که از معبودهاي دیگر یاد میشود، آنان خوشحال
وَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذا ذُکِرَ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ). گاه انسان ) « میشوند
چنان به زشتیها خو میگیرد و از پاکیها و نیکیها بیگانه میشود که از شنیدن نام حق ناراحت و از شنیدن باطل مسرور و شاد
میگردد.
نقطه مقابل آنها مؤمنانی هستند که از شنیدن نام خداوند یگانه چنان مجذوب نام مقدسش میشوند که حاضرند هر چه دارند نثار
راه او کنند.
ص: 235
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 46 ..... ص : 235
(آیه 46 )- هنگامی که سخن به اینجا میرسد که این گروه لجوج و این جاهلان مغرور حتی از شنیدن نام خداوند یگانه متنفر و
بیزارند به پیامبرش دستور میدهد که از آنها روي بگرداند، و رو به سوي درگاه خدا آورد، با لحنی که حاکی از ایمان عمیق و
سرشار از عشق اوست با او سخن گوید، و شکایت این گروه را به درگاه او برد، تا هم قلب خود را که آکنده از اندوه است آرامش
بخشد، و هم از این راه تکانی به آن ارواح خفته غافل دهد.
بگو: خداوندا! اي آفریننده آسمانها و زمین، و آگاه از اسرار نهان و آشکار، تو در میان بندگانت در آنچه اختلاف » : میفرماید
قُلِ اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ عالِمَ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ أَنْتَ تَحْکُمُ بَیْنَ عِبادِكَ فِی ما کانُوا فِیهِ ) « داشتند داوري خواهی کرد
یَخْتَلِفُونَ).
صفحه 218 از 472
آري! روز قیامت این گمراهان لجوج به اشتباه خود پی میبرند و آنجاست که به فکر جبران میافتند، اما چه سود؟!
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 47 ..... ص : 235
اگر ستمکاران تمام آنچه را روي زمین است مالک باشند و همانند آن نیز بر آن افزوده شود، » : (آیه 47 )- در این آیه میگوید
اما چنین چیزي ممکن نیست (وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا ما فِی « حاضرند همه را فدا کنند تا از عذاب شدید روز قیامت رهائی یابند
الْأَرْضِ جَمِیعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذابِ یَوْمَ الْقِیامَۀِ).
وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ یَکُونُوا ) « و از سوي خدا براي آنها اموري ظاهر میشود که هرگز گمان نمیکردند » : سپس میافزاید
یَحْتَسِبُونَ).
و عذابهائی را با چشم خود میبینند که هرگز به فکر آنها خطور نمیکرد!
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 48 ..... ص : 235
اعمال بدي را که انجام » (آیه 48 )- این آیه توضیح یا تکمیل براي مطلبی است که در آیه قبل گذشت میفرماید: در آن روز
وَ بَدا لَهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا). ) « دادهاند براي آنها آشکار میشود
وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ). ) « و آنچه را استهزا کردند بر آنها واقع میگردد »
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 49 ..... ص : 235
(آیه 49 )- در سختیها به یاد خدا هستند، اما ...! باز در اینجا موضوع سخن، ص: 236
افراد بیایمان و ظالمانند، و چهره دیگري از چهرههاي زشت آنها را منعکس میکند.
فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ) « هنگامی که انسان را زیانی (و درد و رنج و فقري) رسد، ما را (براي حل مشکلش) میخواند » : نخست میفرماید
ضُرٌّ دَعانا).
سپس هنگامی که از جانب خود به او نعمتی دهیم (و درد و رنجش را بر طرف سازیم لطف و عطاي ما را به » اما آن هم موقتی است
ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَۀً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتِیتُهُ ) « دست فراموشی میسپارد، و) میگوید: این نعمت را به خاطر کاردانی خودم به من دادهاند
عَلی عِلْمٍ).
این غافلان بیخبر هیچ فکر نمیکنند که آن علم و دانش نیز موهبتی از سوي خداست.
ولی » : سپس قرآن در پاسخ این افراد خودبین و کم ظرفیت که چون به نعمتی رسند به زودي خود را گم میکنند چنین میگوید
بَلْ هِیَ فِتْنَۀٌ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ). ) « این (نعمت) وسیله آزمایش (آنها) است ولی بیشترشان نمیدانند
هدف این است که با بروز حوادث سخت، و به دنبال آن رسیدن به نعمتهاي بزرگ، آنچه را در درون دارند آشکار کنند.
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 50 ..... ص : 236
این سخن را کسانی که قبل از آنها بودند گفتند (آنها نیز ادعا میکردند که نعمتهاي ما زائیده علم » : (آیه 50 )- در این آیه میافزاید
قَدْ قالَهَا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَما أَغْنی عَنْهُمْ ما کانُوا ) « و لیاقت ماست) ولی آنچه را به دست میآوردند براي آنها سودي نداشت
یَکْسِبُونَ).
صفحه 219 از 472
آري! قارونهاي مغرور اموالشان را مولود لیاقت خودشان میپنداشتند و مواهب الهی را بر خویش فراموش کرده، و تنها چشم به
اسباب ظاهري دوخته بودند.
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 51 ..... ص : 236
فَأَصابَهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَ بُوا). و هر کدام به نوعی از عذابهاي الهی، طوفان، ) « سپس بدیهاي اعمالشان به آنها رسید » -( (آیه 51
سیلاب، زمین لرزه، و صیحههاي آسمانی، گرفتار شدند، و از میان رفتند. ص: 237
و ظالمان این گروه [اهل مکّه نیز به زودي گرفتار بدیهاي اعمالی که انجام دادهاند » بعد میافزاید: این سرنوشت منحصر به آنها نبود
وَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَیُصِ یبُهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَ بُوا وَ ما هُمْ ) « خواهند شد، و هرگز نمیتوانند از چنگال عذاب الهی بگریزند
بِمُعْجِزِینَ).
بلکه از آنها نیز فراتر میرود و همه ستمگران مغرور و بیخبر از خدا را در تمام اعصار و قرون شامل میشود.
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 52 ..... ص : 237
(آیه 52 )- قرآن در پاسخ این سخن که میگفتند: نعمتهاي ما مولود آگاهی و توانائی خود ماست به آنها گوشزد کرد که سري به
تاریخ گذشتگان بزنید و ببینید همین سخن را دیگران گفتند و به چه مصائب و عذابهائی گرفتار شدند- این یک جواب تاریخی
است.
آیا آنها ندانستند که خداوند روزي را براي هرکس بخواهد گسترده یا » : سپس در این آیه به یک جواب عقلی پرداخته، میگوید
أَ وَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ). ) !؟« تنگ میسازد
چه بسیارند افراد شایستهاي که در زندگی محروم و منزوي هستند، و چه بسیار افراد ضعیف و ناتوانی که از هر نظر متنعمند، اگر
پیروزیهاي مادي همگی در سایه تلاش و کوشش خود افراد و لیاقتهاي آنها به دست میآمد نباشید شاهد چنین صحنههائی باشیم.
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ). ) « در این، آیات و نشانههایی است براي گروهی که ایمان میآورند » : لذا در پایان آیه میافزاید
نشانههائی براي ذات پاك خدا همان گونه که امیر مؤمنان علی علیه السّلام فرمود:
عرفت اللّه بفسخ العزائم و حلّ العقود و نقض الهمم من خدا را بوسیله بر هم خوردن تصمیمها، گشوده شدن گرهها و درهم »
.« شکستن ارادهها شناختم
اینها نشانههایی است از ضعف و ناتوانی انسان تا خود را گم نکند و گرفتار غرور و خودبینی نگردد.
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 53 ..... ص : 237
(آیه 53 )- خداوند همه گناهان را میآمرزد: به دنبال تهدیدهاي مکرري که ص: 238
در آیات گذشته در مورد مشرکان و ظالمان آمده بود در اینجا راه بازگشت را توأم با امیدواري به روي همه گنهکاران میگشاید
زیرا هدف اصلی از همه این امور تربیت و هدایت است نه انتقامجوئی و خشونت، با لحنی آکنده از نهایت لطف و محبت آغوش
به آنها بگو: اي بندگان من که بر خود اسراف و » : رحمتش را به روي همگان باز کرده و فرمان عفو آنها را صادر نموده، میفرماید
قُلْ یا عِبادِيَ ) « ستم کردهاید از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را میآمرزد زیرا که او آمرزنده و مهربان است
الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَۀِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً).
صفحه 220 از 472
دقت در تعبیرات این آیه نشان میدهد که از امید بخشترین آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهکاران است، و گستردگی آن به
.« در تمام قرآن آیهاي وسیعتر از این آیه نیست » : حدي است که طبق روایتی امیر مؤمنان علی علیه السّلام فرمود
این وعده غفران مشروط بر این است که: بعد از ارتکاب گناه به خود آیند، و تغییر مسیر دهند، رو به سوي درگاه خدا آورند، در
برابر فرمانش تسلیم باشند و با عمل، صداقت خود را در این توبه و انابه نشان دهند.
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 54 ..... ص : 238
و به » : (آیه 54 )- در این آیه راه ورود در این دریاي بیکران رحمت الهی را به همه مجرمان و گنهکاران نشان میدهد، میفرماید
و مسیر زندگی خود را اصلاح کنید (وَ أَنِیبُوا إِلی رَبِّکُمْ). « درگاه پروردگارتان باز گردید
و در برابر او تسلیم شوید (و فرمانش را به گوش جان بشنوید و پذیرا گردید) پیش از آن که عذاب (الهی) به سراغ شما آید، »
وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ). ) !« سپس از سوي هیچ کس یاري نشوید
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 55 ..... ص : 238
و از بهترین » : است به میان آورده، میافزاید « عمل » (آیه 55 )- بعد از پیمودن مرحله انابه و اسلام سخن از مرحله سوم که مرحله
دستوراتی که از سوي پروردگارتان بر شما نازل شده پیروي کنید، پیش از آن که عذاب (الهی) ناگهان به سراغ شما آید در حالی
وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ الْعَذابُ بَغْتَۀً وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ). برگزیده تفسیر ) « که از آن خبر ندارید
نمونه، ج 4، ص: 239
و به این ترتیب مسیر وصول به رحمت خدا سه گام بیشتر نیست:
گام اول توبه و پشیمانی از گناه و روي آوردن به سوي خداست.
گام دوم ایمان و تسلیم در برابر فرمان او، و گام سوم عمل صالح است.
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 56 ..... ص : 239
(آیه 56 )- آن روز پشیمانی بیهوده است: در آیات گذشته دستور مؤکدي براي توبه و اصلاح و جبران اعمال گذشته آمده بود، در
مبادا کسی (روز قیامت) بگوید: افسوس بر من از کوتاهیهائی که در » اینجا در تعقیب آن میگوید: این دستورها براي آن است
أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ کُنْتُ ) !« اطاعت فرمان خدا کردم! و از مسخره کنندگان (آیات او) بودم
لَمِنَ السَّاخِرِینَ).
آري! هنگامی که انسان وارد عرصه محشر میشود و نتیجه تفریطها، و مسامحه کاریها و خلافکاریها، و شوخی گرفتن جدیها را در
برابر چشم خود میبیند، اندوهی سنگین توأم با ندامتی عمیق بر قلب او سایه میافکند، و این حالت درونی خود را بر زبان آورده و
به صورت جملههاي فوق بیان میدارد.
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 57 ..... ص : 239
أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِی لَکُنْتُ مِنَ ) « یا بگوید: اگر خداوند مرا هدایت میکرد از پرهیزکاران بودم » : (آیه 57 )- سپس میافزاید
الْمُتَّقِینَ).
صفحه 221 از 472
این سخن را گویا زمانی میگوید که او را به پاي میزان حساب میآورند، گروهی را میبیند که با دست پر از حسنات به سوي
بهشت روانه میشوند، او نیز آرزو میکند در صف آنان باشد و همراه آنان به سوي نعمتهاي الهی برود.
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 58 ..... ص : 239
یا هنگامی که عذاب الهی را میبیند بگوید: اي کاش بار دیگر (به دنیا) باز میگشتم و از نیکوکاران » : (آیه 58 )- باز میافزاید
أَوْ تَقُولَ حِینَ تَرَي الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لِی کَرَّةً فَأَکُونَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ). ) !؟« بودم
و این هنگامی است که او را به سوي دوزخ میبرند و چشمش به آتش سوزان و منظره عذاب دردناك آن میافتد، آهی از دل بر
میکشد و آرزو میکند اي کاش به او اجازه داده میشد تا به دنیا باز گردد.
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 59 ..... ص : 239
(آیه 59 )- قرآن در برابر این سه گفتار دوم چنین پاسخ میگوید: ص: 240
بَلی قَدْ جاءَتْکَ آیاتِی فَکَذَّبْتَ بِها وَ ) « آري آیات من به سراغ تو آمد اما آن را تکذیب کردي، و تکبر نمودي، و از کافران بودي »
اسْتَکْبَرْتَ وَ کُنْتَ مِنَ الْکافِرِینَ).
هدایت الهی چیست؟ جز این همه کتب آسمانی « اگر هدایت الهی به سراغ من آمده بود از پرهیزکاران بودم » یعنی این که میگوئی
و فرستادگان خدا و آیات و نشانههاي حق در آفاق و انفس؟
همه این آیات را دیدي و شنیدي عکس العمل تو در مقابل آن چه بود؟
کفر و » و نتیجه آن « تکذیب آیات الهی » ریشه اصلی است و به دنبال آن « استکبار » تکذیب و استکبار و کفر! از میان این سه عمل
است. « بیایمان
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 60 ..... ص : 240
(آیه 60 )- از آنجا که در آیات گذشته سخن از مشرکان دروغ پرداز و مستکبري بود که در روز قیامت از کرده خود پشیمان
و» : میشوند و تقاضاي بازگشت به این جهان میکنند- تقاضائی بیحاصل و غیر قابل قبول- در اینجا در ادامه همین سخن میگوید
وَ یَوْمَ الْقِیامَۀِ تَرَي الَّذِینَ کَ ذَبُوا عَلَی ) !« روز قیامت کسانی را که بر خدا دروغ بستند میبینی که صورتهایشان سیاه است
وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ). Р اللَّه
أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْويً لِلْمُتَکَبِّرِینَ). ) !؟« آیا در جهنم جایگاهی براي مستکبّران نیست » : سپس میافزاید
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 61 ..... ص : 240
و» : (آیه 61 )- در این آیه سخن از نقطه مقابل این گروه یعنی گروه پرهیزکاران و سعادت آنها در قیامت در میان است، میفرماید
وَ یُنَجِّی اللَّهُ الَّذِینَ اتَّقَوْا بِمَفازَتِهِمْ). ) « خداوند کسانی را که تقوا پیشه کردند با رستگاري رهایی میبخشد
سپس این فلاح و پیروزي را با این دو جمله کوتاه و پر معنی توضیح میدهد:
لا یَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ). ) « هیچ بدي به آنها نمیرسد و هرگز غمگین نخواهند شد »
در جهانی زندگی میکنند که جز نیکی و پاکی و وجد و سرور چیزي وجود ندارد، این تعبیر کوتاه در حقیقت تمام مواهب الهی را
صفحه 222 از 472
در جهانی زندگی میکنند که جز نیکی و پاکی و وجد و سرور چیزي وجود ندارد، این تعبیر کوتاه در حقیقت تمام مواهب الهی را
در خود جمع کرده است.
ص: 241
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 62 ..... ص : 241
(آیه 62 )- این آیه بار دیگر به مسأله توحید و مبارزه با شرك باز میگردد و گفتگوهائی را که با مشرکان داشت ادامه داده،
اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ). ) « خداوند آفریدگار همه چیز است و حافظ و ناظر بر همه اشیا است » : میفرماید
.« توحید ربوبیت » است و جمله دوم اشاره به « توحید خالقیت » جمله اول اشاره به
مسأله توحید خالقیت چیزي است که حتی مشرکان غالبا به آن معترف بودهاند.
ولی آنها در توحید ربوبیت گرفتار انحراف شده بودند گاه حافظ و نگهبان و مدبر کارهاي خود را بتها میدانستند و در مشکلات به
آنها پناه میبردند.
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 63 ..... ص : 241
کلیدهاي آسمانها و زمین از » : (آیه 63 )- این آیه با ذکر توحید مالکیت خداوند بحث توحیدي آیه قبل را تکمیل کرده، میگوید
لَهُ مَقالِیدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). ) « آن اوست
این تعبیر معمولا کنایه از مالکیت و یا سلطه بر چیزي است، چنانکه میگوئیم: کلید این کار به دست فلانی است.
وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ ) « و کسانی که به آیات خداوند کافر شدند زیانکارانند » : قرآن بعد از این جمله چنین نتیجه گیري میکند
أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ).
چرا که منبع اصلی و سر چشمه واقعی همه خیرات و برکات را رها کرده و در بیراههها سرگردان شدهاند، از کسی که تمام
کلیدهاي آسمانها و زمین به دست اوست روي بر تافته و به سراغ موجودات ناتوانی رفتهاند که مطلقا کاري از آنها ساخته نیست.
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 64 ..... ص : 241
(آیه 64 )- از مجموع آنچه در باره شاخههاي توحید در آیات گذشته ذکر شد به خوبی میتوان نتیجه گرفت که توحید در عبادت
یک حقیقت غیر قابل انکار است، تا آنجا که هیچ انسان فهمیده و عاقلی نباید به خود اجازه دهد که در برابر بتها سجده کند، لذا به
بگو: آیا به من ص: 242 » : دنبال آن با لحنی قاطع و تشدد آمیز میگوید
قُلْ أَ فَغَیْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّی أَعْبُدُ أَیُّهَا الْجاهِلُونَ). ) !؟« دستور میدهید که غیر خدا را بپرستم اي جاهلان
این سخن مخصوصا با توجه به این که کفار و مشرکان گاهی پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله را دعوت میکردند که خدایان آنها
را احترام و پرستش کند، و یا حد اقل از عیبجوئی و انتقاد نسبت به بتها بپرهیزد مفهوم عمیقتري پیدا میکند، و با صراحت اعلام
میدارد که مسأله توحید و نفی شرك مطلبی نیست که بتوان بر سر آن معامله و سازش کرد، شرك باید در تمام چهرههایش درهم
کوبیده شود و از صفحه جهان محو گردد!
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 65 ..... ص : 242
صفحه 223 از 472
(آیه 65 )- اگر مشرك شوي اعمالت بر باد میرود! قرآن همچنان مسائل مربوط به شرك و توحید را که در آیات قبل از آن سخن
بود تعقیب میکند.
به تو و همه پیامبران پیشین وحی شده که اگر مشرك شوي تمام » : نخست با لحن قاطع خطر شرك را بازگو کرده، میفرماید
وَ لَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَ إِلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ ) « اعمالت تباه میشود و از زیانکاران خواهی بود
مِنَ الْخاسِرِینَ).
به این ترتیب شرك دو پیامد خطرناك دارد حتی در مورد پیامبران الهی اگر به فرض محال مشرك شوند.
نخست مسأله حبط اعمال است، و دوم گرفتار خسران و زیان زندگی شدن.
به معنی محو آثار و پاداش عمل به خاطر شرك است چرا که شرط قبولی اعمال اعتقاد به اصل توحید است و « حبط اعمال » اما
بدون آن هیچ عملی پذیرفته نیست.
و اما زیانکار شدن آنها به خاطر این است که بزرگترین سرمایههاي خود را که عقل و خرد و عمر گرانبهاست در این بازار بزرگ
!« جز حسرت و اندوه متاعی نخریدند » تجارت دنیا از دست داده و
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 66 ..... ص : 242
بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَ کُنْ ) « بلکه تنها خداوند را عبادت کن و از شکرگزاران باش » : (آیه 66 )- در این آیه باز براي تأکید بیشتر میافزاید
مِنَ الشَّاکِرِینَ). ص: 243
باشد. « اللّه » یعنی معبود تو باید منحصرا ذات پاك
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 67 ..... ص : 243
آنها خدا را آن » : (آیه 67 )- در این آیه به بیان دیگري براي نفی شرك پرداخته، ریشه اصلی انحراف آنها را ذکر کرده، میگوید
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ). و به همین دلیل نام مقدس او را تا آنجا تنزل دادند که هم ردیف بتها ) « گونه که شایسته است نشناختند
قرار دادند.
آري! سر چشمه شرك عدم معرفت صحیح در باره خداوند است، کسی که بداند او وجودي است بیپایان و نامحدود از هر نظر و
از سوي دیگر آفرینش همه موجودات از ناحیه اوست و حتی در بقاي خود هر لحظه به فیض وجود او نیازمندند و از سوي سوم
تدبیر عالم هستی و گشودن گره تمام مشکلات و همه ارزاق به دست با قدرت اوست، و حتی اگر شفاعتی هم انجام گیرد به اذن و
فرمان او خواهد بود، معنی ندارد رو به سوي دیگري آرد.
اصلا چنین وجودي با این صفات، دوگانگی براي او محال است زیرا دو وجود نامحدود از جمیع جهات عقلا غیر ممکن است-
دقت کنید.
در حالی که تمام زمین در روز قیامت در قبضه » : سپس براي بیان عظمت و قدرت او از دو تعبیر کنائی زیبا استفاده کرده، میگوید
وَ الْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَۀِ وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ). ) « اوست و آسمانها پیچیده در دست او
دست راست) ) « یمین » کسی که طوماري را درهم پیچیده و در دست راست گرفته کاملترین تسلط را بر آن دارد، مخصوصا انتخاب
به خاطر آن است که غالب اشخاص کارهاي مهم را با دست راست انجام میدهند و قوت و قدرت بیشتري در آن احساس میکنند.
کوتاه سخن این که: همه این تشبیهات و تعبیرات کنایه از سلطه مطلقه پروردگار بر عالم هستی در جهان دیگر است، تا همگان
صفحه 224 از 472
بدانند در عالم قیامت نیز کلید نجات و حل مشکلات در کف قدرت خداوند است، تا به بهانه شفاعت و مانند آن به سراغ بتها و
معبودهاي دیگر نروند.
البته در این دنیا نیز زمین و آسمان به همین صورت در قبضه قدرت او است. ص: 244
ولی در آن روز قدرت خداوند از هر زمان آشکارتر است و همگی به روشنی در مییابند که همه چیز از آن او و در اختیار اوست.
خداوند منزه و بلند مقام است از شریکهایی » : به هر حال بعد از بیانات فوق در آخر آیه در یک نتیجه گیري فشرده و گویا میفرماید
سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ). ) « که براي او میپندارند
اگر انسانها با مقیاسهاي کوچک اندیشههاي خود در باره ذات پاك او قضاوت نمیکردند هرگز به بیراهههاي شرك و بت پرستی
نمیافتادند.
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 68 ..... ص : 244
و مرگ و حیات عمومی بندگان: در آیه قبل سخن از قیامت در میان آمد، در این آیه همین مسأله را با ذکر « نفخه صور » -( (آیه 68
و در صور دمیده میشود پس همه کسانی که » : بسیاري از خصوصیات تعقیب میکند، نخست از پایان دنیا شروع کرده، میفرماید
وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ ) « در آسمانها و زمین هستند میمیرند، مگر کسانی که خدا بخواهد
شاءَ اللَّهُ).
البته از روایات به خوبی استفاده میشود که این گروه باقیمانده نیز سر انجام میمیرند به گونهاي که در سرتاسر عالم هستی
.« حیّ لا یموت » موجودي زنده نخواهد بود، جز خداوند
ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْري فَإِذا ) !« سپس بار دیگر در صور دمیده میشود، ناگهان همگی به پا میخیزند و در انتظار (حساب و جزا) هستند
هُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ).
از این آیه به خوبی استفاده میشود که در پایان جهان و آغاز رستاخیز دو حادثه ناگهانی رخ میدهد: در حادثه اول همه موجودات
زنده فورا میمیرند، و در حادثه دوم که با فاصلهاي صورت میگیرد همه انسانها ناگهان زنده میشوند، و به پا میخیزند و در انتظار
حسابند.
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 69 ..... ص : 244
(آیه 69 )- آن روز که زمین به نور خدا روشن میشود! در این آیه بحثهاي مربوط به قیامت همچنان ادامه مییابد.
ص: 245 « و زمین در (آن روز) به نور پروردگارش روشن میشود » : نخست میفرماید
(وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها).
و روشنائی به نور الهی چیست؟ تفسیرهاي مختلفی گفته شده است که مهمتر از همه دو تفسیر زیر « اشراق » در این که منظور از این
است:
-1 جمعی گفتهاند: منظور از نور رب، حق و عدالت است که خداوند صفحه زمین را در آن روز با آن نورانی میکند.
میگوید: مراد از روشن شدن زمین به نور پروردگار که از خصوصیات روز قیامت است همان « المیزان » -2 مفسر عالیقدر نویسنده
انکشاف غطاء و کنار رفتن پردهها و حجابها و ظاهر شدن حقایق اشیاء و اعمال انسانها از خیر و شر و اطاعت و عصیان و حق و باطل
میباشد، سپس به آیه 22 سوره ق بر این معنی استدلال کرده است: (لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَۀٍ مِنْ هذا فَکَشَ فْنا عَنْکَ غِطاءَكَ فَبَ َ ص رُكَ
صفحه 225 از 472
درست !« تو در غفلت از این موضوع بودي، ما پرده را از برابر چشمت کنار زدیم و امروز چشمت به خوبی میبیند » ( الْیَوْمَ حَدِیدٌ
است که این اشراق الهی در آن روز همه چیز را شامل میشود ولی ذکر خصوص زمین در این میان به خاطر آن است که هدف
اصلی بیان حال مردم روي زمین در آن روز است.
بدون شک این آیه مربوط به قیامت است و اگر میبینیم در بعضی از روایات اهل بیت علیهم السّلام به قیام حضرت مهدي- عج-
تفسیر شده در حقیقت نوعی تطبیق و تشبیه است، و تأکیدي بر این معنی است که به هنگام قیام حضرت مهدي- عج- دنیا نمونهاي
از صحنه قیامت خواهد شد، و عدل و داد به وسیله آن امام به حق، در روي زمین تا آن جا که طبیعت دنیا میپذیرد حکمفرما
خواهد شد.
و به آن رسیدگی میکنند (وَ وُضِ عَ « و نامههاي اعمال را پیش مینهند » : در جمله دوم این آیه سخن از نامه اعمال است میگوید
الْکِتابُ).
نامههایی که تمامی اعمال انسان کوچک و بزرگ در آن جمع است.
وَ جِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَ الشُّهَداءِ). برگزیده ) « و پیامبران و گواهان را حاضر میسازند » : در جمله بعد که سخن از گواهان است میافزاید
تفسیر نمونه، ج 4، ص: 246
وَ» : پیامبران احضار میشوند تا از اداي رسالت خود به مجرمان سخن گویند، همان گونه که در آیه 6 سوره اعراف میخوانیم
.« ما از رسولان بطور قطع سؤال خواهیم کرد « لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِینَ
براي این که در آن محکمه عدل گواهی دهند، درست است که خداوند از همه چیز آگاه است، ولی براي تأکید مراتب « گواهان » و
عدالت حضور شهود لازم است.
وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ). ) « و میان آنها به حق داوري میشود » : چهارمین جمله میگوید
وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ). ) « و به آنان ستم نخواهد شد » : و در پنجمین جمله میافزاید
بدیهی است هنگامی که حاکم، خدا باشد، در چنین دادگاهی ظلم و بیدادگري مفهومی ندارد.
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 70 ..... ص : 246
(آیه 70 )- و ششمین جمله در این آیه این سخن را تکمیل کرده، میگوید:
وَ وُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ). ) « و به هر کس آنچه انجام داده است بیکم و کاست داده میشود »
نه جزا و پاداش و کیفر اعمالشان که خود اعمالشان به آنها داده میشود! و چه پاداش و کیفري از این برتر که عمل انسان بطور
کامل به او تحویل داده شود.
چه کسی میتواند این برنامههاي عدالت را دقیقا اجرا کند کسی که علم او به همه چیز احاطه دارد لذا در هفتمین و آخرین جمله
وَ هُوَ أَعْلَمُ بِما یَفْعَلُونَ). ) « و او نسبت به آنچه انجام میدادند از همه آگاهتر است » : میفرماید
حتی نیازي به شهود نیست که او از همه شهود اعلم است، اما لطف و عدالتش ایجاب میکند که گواهان را احضار کند.
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 71 ..... ص : 246
(آیه 71 )- آنها که گروه گروه، وارد دوزخ میشوند: قرآن همچنان بحثهاي معاد را ادامه میدهد، و آنچه را به صورت اجمال در
آیات گذشته در مورد پاداش و کیفر مؤمنان و کافران آمده بطور تفصیل بیان میکند.
صفحه 226 از 472
و کسانی که کافر شدند گروه ص: 247 » : نخست از دوزخیان شروع میکند و میگوید
وَ سِیقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ زُمَراً). ) !« گروه به سوي جهنم رانده میشوند
وقتی به دوزخ میرسند درهاي آن گشوده میشود و نگهبانان دوزخ (از روي ملامت) » سپس میافزاید: این امر ادامه پیدا میکند تا
به آنها میگویند: آیا رسولانی از میان شما به سویتان نیامدند که آیات پروردگارتان را براي شما بخوانند و از ملاقات این روز شما
حَتَّی إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَتْلُونَ عَلَیْکُمْ آیاتِ رَبِّکُمْ وَ یُنْذِرُونَکُمْ ) !؟« را بر حذر دارند
لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا).
از این تعبیر به خوبی استفاده میشود که درهاي جهنم قبل از ورود آنها بسته است درست همانند درهاي زندانها هنگامی که
نزدیک آن میرسند ناگهان به روي آنان گشوده میشود و این مشاهده ناگهانی وحشت بیشتري در آنها ایجاب میکند، اما قبل از
هر چیز در زیر رگبار ملامت خازنان دوزخ قرار میگیرند که به آنها میگویند تمام اسباب هدایت براي شما فراهم بود. با این حال
چگونه این تیره روزي دامان شما را گرفت.
میگویند: آري (پیامبران آمدند و آیات الهی را بر ما خواندند، و » به هر حال آنها با یک جمله کوتاه و درد آلود به آنها پاسخ داده
قالُوا بَلی وَ لکِنْ حَقَّتْ کَلِمَۀُ الْعَذابِ عَلَی الْکافِرِینَ). ) « ما مخالفت کردیم) ولی فرمان عذاب الهی بر کافران مسلم شده است
به این ترتیب آنها اعتراف میکنند که راه تکذیب انبیا و انکار آیات الهی را پیش گرفتند و طبعا سرنوشتی بهتر از این نخواهند
داشت.
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 72 ..... ص : 247
به آنان گفته میشود: از درهاي جهنم وارد شوید، جاودانه در آن بمانید، » (آیه 72 )- پس از این گفتگوي کوتاه در آستانه جهنم
قِیلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها فَبِئْسَ مَثْوَي الْمُتَکَبِّرِینَ). ) !؟« چه بد جایگاهی است جایگاه متکبران
درهاي جهنم- چنانکه قبلا هم اشاره کردهایم- ممکن است به معنی درهائی باشد که بر حسب اعمال انسانها تنظیم شده است و هر
گروهی را به تناسب عمل خود به دوزخ میبرند، همان گونه که درهاي بهشت نیز چنین است. ص: 248
تکیه میکنند، اشاره به « تکبر » جالب این که فرشتگان عذاب از میان تمام اوصاف رذیله انسان که او را به دوزخ میبرد روي مسأله
این که سر چشمه اصلی کفر و انحراف و گناه بیش از همه کبر و غرور و عدم تسلیم در برابر حق است.
کسی که به مقدار ذرهاي کبر، در قلبش وجود داشته » : و به همین دلیل در روایتی از امام صادق و امام باقر علیهما السّلام میخوانیم
!« باشد داخل بهشت نمیشود
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 73 ..... ص : 248
(آیه 73 )- و این جمعیت گروه گروه وارد بهشت میشوند! قرآن در آخرین آیات این سوره همچنان بحثهاي مربوط به معاد را ادامه
میدهد، و چون در آیات پیشین سخن از چگونگی ورود کافران به جهنم بود در اینجا سخن از چگونگی ورود مؤمنان پرهیزکار در
بهشت است، تا به قرینه مقابله مسائل روشنتر و آشکارتر گردد.
وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَی ) « و کسانی که تقواي الهی پیشه کردند گروه گروه به سوي بهشت برده میشوند » : نخست میگوید
الْجَنَّۀِ زُمَراً).
که به معنی گروههاي کوچک است نشان میدهد که بهشتیان در گروههاي مختلف که نشانگر سلسله مراتب مقامات « زمر » کلمه
صفحه 227 از 472
معنوي آنهاست به سوي بهشت میروند.
تا این که آنها به بهشت میرسند در حالی که درهاي آن از قبل براي آنها گشوده شده است، و (در این هنگام) نگهبانان آن »
حَتَّی إِذا جاؤُها وَ ) !« [فرشتگان رحمت به آنها میگویند: سلام بر شما! گوارایتان باد این نعمتها داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید
فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ).
جالب این که در مورد دوزخیان میگوید هنگامی که به دوزخ میرسند درهایش گشوده میشود، ولی در مورد بهشتیان میگوید
درهایش از قبل گشوده شده، و این اشاره به احترام و اکرام خاصی است که براي آنها قائلند.
در مورد دوزخیان خواندیم که نخستین سخن فرشتگان عذاب ملامت و سرزنش سخت به آنهاست. ص:
249
است. « سلام و درود و احترام و اکرام » ولی در مورد بهشتیان نخستین سخن
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 74 ..... ص : 249
(آیه 74 )- در این آیه چهار جمله کوتاه و پر معنی که حاکی از نهایت خشنودي و رضایت خاطر بهشتیان است از آنها نقل میکند:
وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنا ) « آنها میگویند: حمد و ستایش مخصوص خداوندي است که به وعده خویش در باره ما وفا کرد »
وَعْدَهُ).
وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ). ) « و زمین (بهشت) را میراث ما قرار داد و به ما بخشید » : در جملههاي بعد میافزاید
به خاطر آن است که این همه نعمت در برابر زحمت کمی به آنها داده « ارث » منظور از زمین در اینجا زمین بهشت است، و تعبیر به
شده، و میدانیم میراث چیزي است که انسان براي آن معمولا زحمتی نکشیده است، و یا از این نظر است که هر انسانی مکانی در
بهشت دارد و محلی در دوزخ هر گاه به خاطر اعمالش دوزخی شود مکان بهشتی او را به دیگران میسپارند و هر گاه بهشتی شود
مکان دوزخیش براي دیگران باقی میماند.
ما هر جا از بهشت را بخواهیم منزلگاه » : در جمله سوم آزادي کامل خود را در استفاده از بهشت وسیع پروردگار چنین بیان میکنند
نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّۀِ حَیْثُ نَشاءُ). ) « خود قرار میدهیم
به دستورات پروردگار (فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ). « چه نیکوست پاداش عمل کنندگان » : بالاخره در آخرین جمله میگویند
نمیدهند، ایمان و عمل صالح لازم است تا در پرتو آن چنین « بهانه » میدهند، به « بها » اشاره به این که این مواهب وسیع را به
شایستگی حاصل شود.
سورة الزمر( 39 ): آیۀ 75 ..... ص : 249
فرشتگان را » (آیه 75 )- سر انجام در آخرین آیه سوره زمر، پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله را مخاطب ساخته، میگوید: در آن روز
وَ تَرَي الْمَلائِکَۀَ حَافِّینَ ) « میبینی که بر گرد عرش خدا حلقه زدهاند (و طواف میکنند) و با ستایش پروردگارشان تسبیح میگویند
مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ).
اشاره به وضع فرشتگان در اطراف عرش خداوند به خاطر این است که ص: 250
آمادگی آنها را براي اجراي اوامر الهی بیان کند.
وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ). ) « و در میان بندگان به حق داوري میشود » : لذا به دنبال آن میگوید
صفحه 228 از 472
و از آنجا که این امور نشانههاي ربوبیت پروردگار، و دلائل شایستگی ذات پاکش براي هر گونه حمد و سپاس است در آخرین
وَ قِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ). ) « گفته خواهد شد حمد مخصوص خدا پروردگار جهانیان است » جمله میافزاید: در آن روز
گوینده این سخن فرشتگان و بهشتیان و پرهیزکارانند چرا که حمد و سپاس الهی برنامه همه صاحبان عقل و فکر و همه خاصان و
مقربان است.
« پایان سوره زمر »
ص: 251
40 ] ..... ص : 251 ] « غافر » سوره مؤمن
اشاره
نازل شده و 85 آیه است « مکّه » این سوره در
محتواي سوره: ..... ص : 251
است. و محتواي آن را میتوان در شش بخش خلاصه کرد: «1» « حوامیم » سوره مؤمن نخستین سوره از
بخش اول: توجهی است به خداوند و قسمتی از اسماء حسناي او، مخصوصا آنچه خوف و رجاء را در دلها بر میانگیزد.
بخش دوم: تهدیدهایی است نسبت به کافران جبار پیرامون عذابهاي این جهان، و عذابهاي قیامت با ذکر خصوصیات و جزئیات آن.
بخش سوم: پس از مطرح کردن داستان موسی (ع) و فرعون سخن را به مؤمن آل فرعون سوق میدهد و بخش وسیعی از سوره را
به شرح گفتگوهاي این مرد هوشمند شجاع با فرعونیان اختصاص میدهد.
بخش چهارم: مسأله توحید و شرك را که مهمترین مسأله زندگی انسان است به میان آورده، و قسمتی از نشانههاي توحید و دلائل
بطلان شرك را مطرح میکند.
بخش پنجم: ضمن دعوت پیامبر به صبر و شکیبایی خلاصهاي از آنچه در بخشهاي دیگر این سوره گذشت و ذکر گوشهاي از
نعمتهاي الهی، سوره را پایان میدهد.
__________________________________________________
شروع میشود و پشت سر هم قرار گرفته و همه از سورههاي مکّی است. « حم » 1) حوامیم هفت سوره از قرآن است که با )
ص: 252
به « غافر » به خاطر بخشی است که در باره مؤمن آل فرعون بیان میکند، همان طور که نامگذاري آن به « مؤمن » نامگذاري سوره به
خاطر آغاز سومین آیه آن است.
فضیلت تلاوت سوره: ..... ص : 252
و در حدیثی از امام !« الحوامیم تاج القرآن سورههاي (هفتگانه) حم تاج قرآن است » : از پیامبر صلّی اللّه علیه و اله نقل شده که فرمود
سورههاي حامیم گلهاي قرآن است، خدا را سپاس گوئید و با حفظ و تلاوت این سورهها او را شکر » : صادق علیه السّلام میخوانیم
گذارید، هر بندهاي که از خواب برخیزد و سورههاي حامیم بخواند از دهانش (در قیامت) بوي عطر دل انگیزي بهتر از مشک و عنبر
صفحه 229 از 472
خارج میشود، و خداوند خواننده این سورهها را رحمت میکند و نیز همسایگان و دوستان و آشنایان و تمام یاران نزدیک و دور او
.« را مشمول رحمت خویش قرار میدهد، و در قیامت عرش و کرسی و فرشتگان مقرب خدا براي او استغفار میکنند
و « اعتقادي » روشن است این فضائل بزرگ پیوندي با آن محتواي برجسته دارد، محتوایی که هرگاه در زندگی انسان در بعد
او پیاده شود بدون شک مستحق این فضائل عظیم است، و اگر در این روایات سخن از تلاوت به میان آمده، منظور تلاوتی « عملی »
است که مقدمهاي براي ایمان و عمل باشد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سورة غافر( 40 ): آیۀ 1 ..... ص : 252
حم). ) « حا- میم » : برخورد میکنیم که در اینجا از نوع تازهاي از آن است « حروف مقطعه » (آیه 1)- در آغاز این سوره نیز به
در بعضی از روایات دو حرف آغاز این سوره به نامهاي خدا که با این دو حرف آغاز میشود تفسیر شده است، چنانکه در حدیثی
تفسیر گردیده است. « مجید » و « حمید » از امام صادق علیه السّلام به
تفسیر کردهاند. « مجید » و « مالک » و « ملک » را به نامهایی مانند « م» و « حنان » و « حلیم » و « حمید » را به نامهایی مانند « ح» بعضی نیز
اشاره به ص: 253 « م» و « حاکمیت » اشاره به « ح» این احتمال نیز وجود دارد که
بوده باشد. « مالکیت خداوند »
روشن است که این تفسیرها با هم منافاتی ندارد و ممکن است همه در معنی آیه جمع باشد.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 2 ..... ص : 253
سخن از عظمت مقام « حروف مقطعه » (آیه 2)- اوصافی امید بخش! در این آیه- همان گونه که روش قرآن است- بعد از ذکر
به میان میآورد، اشاره به این که این کتاب با این همه عظمت از حروف ساده الفبا ترکیب یافته، بنائی چنان عظیم از « قرآن »
مصالحی چنین کوچک، و این خود دلیل بر اعجاز آن است.
تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ). ) « این کتابی است که از سوي خداوند قادر و دانا نازل شده است » : میفرماید
عزت و قدرتش موجب شده که احدي نتواند با آن برابري کند، و علمش سبب گردیده که محتواي آن در اعلی درجه کمال، و
فراگیر همه نیازهاي انسانها در طریق تکامل باشد.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 3 ..... ص : 253
(آیه 3)- این آیه خدا را به پنج وصف دیگر از صفات بزرگش که بعضی امید آفرین و بعضی خوف آفرین است توصیف کرده،
است (غافِرِ الذَّنْبِ). « خداوندي که آمرزنده گناه » : میگوید
وَ قابِلِ التَّوْبِ). ) « و پذیرنده توبه »
شَدِیدِ الْعِقابِ). ) « داراي مجازات سخت »
است (ذِي الطَّوْلِ). « و صاحب نعمت فراوان »
لا إِلهَ إِلَّا هُوَ). ) « هیچ معبودي جز او نیست »
إِلَیْهِ الْمَصِیرُ). ) « و بازگشت (همه شما) به سوي اوست »
صفحه 230 از 472
آري! کسی که واجد این اوصاف است فقط او شایسته عبودیت و مالک پاداش و کیفر است.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 4 ..... ص : 253
(آیه 4)- بعد از ذکر نزول قرآن از سوي خداوند و توصیف او به صفاتی که انگیزه خوف و رجا است سخن از گروهی به میان
میآورد که در برابر این آیات الهی به مجادله و پرخاشگري بر میخیزند، و سرنوشت این گروه را ضمن جملههایی برگزیده تفسیر
نمونه، ج 4، ص: 254
ما یُجادِلُ فِی ) « تنها کسانی در آیات الهی مجادله میکنند که (از روي عناد) کافر شدهاند » : کوتاه و کوبنده روشن ساخته، میفرماید
آیاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِینَ کَفَرُوا).
مبادا رفت و آمدهاي آنان در شهرها (و قدرت نمائیهایشان) » درست است که این گروه احیانا نیرو و جمعیت و قدرتی دارند، ولی
فَلا یَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلادِ). ) !« تو را بفریبد
هدف آیه فوق این است که به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و مؤمنان آغاز اسلام که غالبا از قشر محروم بودند گوشزد کند مبادا
امکانات مالی، و قدرت سیاسی و اجتماعی کافران جبار را دلیلی بر حقانیت، و یا قدرت واقعی آنها بدانند، دنیا این گونه اشخاص را
زیاد به خاطر دارد، و تاریخ نشان میدهد که تا چه اندازه در برابر مجازاتهاي الهی ضعیف و ناتوان بودند، همانند برگهاي پژمرده
پائیزي در برابر تندباد خزان.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 5 ..... ص : 254
(آیه 5)- لذا در این آیه سرنوشت بعضی از اقوام گمراه و سرکش پیشین را در عباراتی کوتاه و کوبنده به این گونه بیان میکند:
کَ ذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ ) « پیش از آنها قوم نوح و اقوامی که بعد از ایشان بودند (پیامبرانشان را) تکذیب کردند »
بَعْدِهِمْ).
آري! آنها احزابی بودند که دست به دست هم دادند و به تکذیب پیامبران الهی که دعوتشان با منافع نامشروع و هوي و هوسهاي
آنها هماهنگ نبود برخاستند.
و آزار دهد (وَ هَمَّتْ « و هر امتی در پی آن بود که توطئه کند و پیامبرش را بگیرد » سپس میافزاید: به این مقدار نیز قناعت نکردند
کُلُّ أُمَّۀٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ).
و براي گمراه ساختن مردم اصرار ورزیدند (وَ جادَلُوا « و براي محو حق به مجادله باطل دست زدند » باز به این هم اکتفا نکردند
بِالْباطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ).
!؟« من آنها را گرفتم (و سخت مجازات کردم) ببین که مجازات من چگونه بود » اما این امور براي همیشه ادامه نیافت و به موقع
(فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کانَ عِقابِ).
ویرانههاي شهرهاي آنها در مسیر مسافرتهاي شما به چشم میخورد، و سرنوشت شوم و عاقبت سیاه و تاریکشان بر صفحات تاریخ و
سینههاي ص: 255
صاحب دلان ثبت است، بنگرید و عبرت گیرید.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 6 ..... ص : 255
صفحه 231 از 472
و این گونه فرمان پروردگارت » : (آیه 6)- این آیه علاوه بر مجازات دنیوي، به مجازات آنها در سراي دیگر اشاره کرده، میگوید
وَ کَ ذلِکَ حَقَّتْ کَلِمَۀُ رَبِّکَ عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحابُ ) « در باره کسانی که کافر شدند مسلّم شده که آنها همه اهل آتشند
النَّارِ).
ظاهر معنی آیه وسیع و گسترده است و کافران لجوج را از همه اقوام شامل میشود، و بدیهی است مسلم شدن فرمان پروردگار در
باره این قوم به دنبال گناهان مستمر و اعمال خلافی است که با اراده خود انجام دادند.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 7 ..... ص : 255
(آیه 7)- حاملان عرش الهی پیوسته به اهل ایمان دعا میکنند لحن آیات پیشین نشان میداد که این آیات هنگامی نازل شده که
مسلمانان در اقلیت و محرومیت بودند، و دشمنان در اوج قدرت.
و به دنبال آن آیات بعد در حقیقت براي این نازل شده که به مؤمنان راستین بشارت دهد که شما هرگز تنها نیستید.
فرشتگانی که حاملان عرشند و آنها که در گرداگرد آن (طواف میکنند) تسبیح و حمد پروردگارشان را میگویند و » : میفرماید
الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَ بِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ ) « به او ایمان دارند و براي مؤمنان استغفار میکنند
لِلَّذِینَ آمَنُوا).
پروردگارا! رحمت و علم تو همه چیز را فراگرفته (تو از گناهان بندگانت با خبري و نسبت به » : گفتار آنها این است که میگویند
رَبَّنا وَسِعْتَ ) « آنها رحیمی خداوندا!) آنها را که توبه کردهاند و راه تو را پیروي میکنند بیامرز و آنها را از عذاب دوزخ نگاه دار
کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَۀً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِیمِ).
این آیه از یک سو به مؤمنان میگوید تنها شما نیستید که عبادت خداوند میکنید، و تسبیح و حمد او را میگویید، قبل از شما
مقربترین فرشتگان خداوند و حاملان و طواف کنندگان عرش خدا حمد و تسبیحش میگویند. ص:
256
از سوي دیگر به کفار هشدار میدهد که ایمان آوردن یا نیاوردن شما مهم نیست، خدا نیازي به ایمان کسی ندارد.
و از سوي سوم به مؤمنان آگاهی میدهد که شما در این جهان تنها نیستید- هر چند در محیط زندگی خود در اقلیت باشید-
نیرومندترین قدرتهاي غیبی عالم پشتیبان شما و دعاگوي شما هستند.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 8 ..... ص : 256
پروردگارا! آنها را در باغهاي جاویدان بهشت که به » : (آیه 8)- در این آیه در ادامه دعاهاي حاملان عرش در باره مؤمنان میافزاید
رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدْتَهُمْ). ) « آنها وعده فرمودهاي وارد کن
وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ). ) « و همچنین از پدران و همسران و فرزندانشان هر کدام که صالح بودند »
إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ). ) « که تو توانا و حکیمی » چرا
وعده الهی که در این آیات به آن اشاره شده همان وعدهاي است که بارها خداوند به وسیله پیامبران به مردم داده است.
تقسیم مؤمنان به دو گروه بیانگر این واقعیت است که گروهی در ردیف اول قرار دارند، و در پیروي اوامر خداوند کاملا کوشا
هستند، اما گروه دیگري در این حد نیستند امام به خاطر پیروي نسبی از گروه اول و انتسابشان به آنها نیز مشمول دعاي فرشتگانند.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 9 ..... ص : 256
صفحه 232 از 472
(آیه 9)- سپس آنها در چهارمین دعایشان در حق مؤمنان چنین میگویند:
وَ قِهِمُ السَّیِّئاتِ وَ مَنْ تَقِ ) « و آنها را از بدیها نگاهدار که هر کس را در آن روز از بدیها نگاهداري مشمول رحمتت ساختهاي »
السَّیِّئاتِ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ).
وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ). ) « و این است همان رستگاري عظیم » : و بالأخره دعاي خود را با این جمله پر معنی پایان میدهند
چه فوز و نجاتی از این برتر که گناهان انسان بخشوده شود، عذاب و بدیها از او دور گردد، مشمول رحمت الهی شود، و در بهشت
جاویدانش قدم بگذارد و بستگان مورد علاقهاش نیز به او ملحق گردند.
ص: 257
سورة غافر( 40 ): آیۀ 10 ..... ص : 257
(آیه 10 )- ما به گناه خود معترفیم آیا راه جبرانی هست؟
پروردگار بر افراد « غضب » الهی نسبت به مؤمنان بود، و در اینجا سخن از چگونگی « رحمت » در آیات گذشته سخن از شمول
بیایمان است، تا با قرینه مقابله هر دو بحث روشنتر گردد.
کسانی را که کافر شدند روز قیامت صدا میزنند که عداوت و خشم پروردگار نسبت به شما از عداوت و خشم » : نخست میفرماید
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا یُنادَوْنَ لَمَقْتُ ) « شما به خودتان بیشتر است چرا که دعوت به سوي ایمان میشدید ولی راه کفر را پیش میگرفتید
اللَّهِ أَکْبَرُ مِنْ مَقْتِکُمْ أَنْفُسَکُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَی الْإِیمانِ فَتَکْفُرُونَ).
چه کسی آنها را چنین ندا میکند؟ ظاهر این است که فرشتگان عذاب براي ملامت و سرزنش و رسوا کردن آنها چنین ندائی سر
میدهند، در حالی که فرشتگان رحمت همواره آماده اکرام و احترام مردم با ایمان و صالح میباشند.
منظور از خشم و عداوت کفار نسبت به خودشان این است که آنها بزرگترین دشمنی را در حق خود در دنیا انجام دادهاند، آیا
دشمنی با خویشتن از این شدیدتر میشود که انسان به خاطر پیروي هواي نفس و بهره گیري از متاع چند روزه دنیا راه سعادت
جاویدان را به روي خویش ببندد و درهاي عذاب ابدي را بگشاید.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 11 ..... ص : 257
(آیه 11 )- به هر حال مجرمان با مشاهده اوضاع و احوال قیامت و آگاهی بر خشم خداوند نسبت به آنها از خواب غفلت طولانی
میگویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندي و دو بار زنده کردي (و ما در این مرگ و » خویش بیدار میشوند و در فکر چاره افتاده
حیاتها همه چیز را فهمیدیم) اکنون به گناهان خود اعتراف میکنیم، پس آیا راهی براي خارج شدن (از دوزخ و بازگشت به دنیا و
جبران ما فات) وجود دارد؟! (قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلی خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ).
آري! در آنجا پردههاي غرور و غفلت کنار میرود، و چشم حقیقت بین انسان باز میشود، لذا چارهاي جز اعتراف به گناه ندارد.
ص: 258
منظور از دو بار میراندن، مرگ در پایان عمر و مرگ در پایان برزخ است، و منظور از دو مرتبه احیا، احیاي برزخی و احیاي در
قیامت است.
به این ترتیب ما یک حیات جسمانی داریم و یک حیات برزخی، در پایان عمر از حیات جسمانی میمیریم، و در پایان این جهان از
حیات برزخی و نیز داراي دو حیات به دنبال این دو مرگ هستیم: حیات برزخی، و حیات روز قیامت.
صفحه 233 از 472
سورة غافر( 40 ): آیۀ 12 ..... ص : 258
(آیه 12 )- اما ناگفته پیداست که پاسخ این تقاضاي کافران که از دوزخ بیرون آیند و به دنیا برگردند تا به گمان خود گذشته
تاریک را جبران نمایند منفی است و منفی بودن آن به قدري روشن است که حتی در آیات مورد بحث سخنی از آن به میان
نیامده، تنها در این آیه مطلبی ذکر میکند که به منزله دلیل آن است، میفرماید:
این به خاطر آن است که وقتی خداوند به یگانگی خوانده میشد انکار میکردید و اگر براي او همتایی میپنداشتند ایمان »
ذلِکُمْ بِأَنَّهُ إِذا دُعِیَ اللَّهُ وَحْدَهُ کَفَرْتُمْ وَ إِنْ یُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا). ) « میآورید
آري! هر جا سخن از توحید و پاکی و تقوا و فرمان حق بود چهره درهم میکشیدید، و هر جا از کفر و نفاق و شرك و آلودگی
سخن به میان میآمد خوشحال و شادان میشدید، و به همین دلیل سرنوشتی غیر از این ندارید.
اکنون داوري مخصوص خداوند بلند مرتبه » : در پایان آیه براي آن که این تاریکدلان مشرك را براي همیشه مأیوس کند، میفرماید
و شما را مطابق عدل خود کیفر میدهد (فَالْحُکْمُ لِلَّهِ الْعَلِیِّ الْکَبِیرِ). « و بزرگ است
است نه مغلوب کسی میگردد، نه توصیهاي در « کبیر » و « علیّ » جز او قاضی و دادخواه و دادرسی در این محکمه نیست، و چون او
او مؤثر میشود، و هیچ راه فراري در برابر حکمش وجود ندارد.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 13 ..... ص : 258
(آیه 13 )- تنها خدا را بخوانید هر چند کافران نپسندند این آیه و دو آیه بعد استدلالی است بر توحید و وحدانیت خداوند و ربوبیت
او، و نفی شرك و بت پرستی.
هُوَ ص: 259 ) « او کسی است که آیاتش را به شما نشان میدهد » : نخست میگوید
الَّذِي یُرِیکُمْ آیاتِهِ)
.همان آیات و نشانههاي آفاقی و انفسی که تمام عالم هستی را پر کرده است.
وَ یُنَزِّلُ لَکُمْ مِنَ السَّماءِ ) « او از آسمان براي شما روزي (پر ارزشی) میفرستد » : سپس به بیان یکی از این آیات پرداخته، میافزاید
رِزْقاً).
دانههاي حیات بخش باران، نور آفتاب که زنده کننده تمام موجودات است، و هوائی که مایه حیات همه حیوانات و گیاهان
میباشد همه از آسمان نازل میشود.
و در پایان آیه میافزاید: با وجود این همه آیات در پهنه جهان هستی چشمهاي نابینا و قلوبی که حجاب بر آنها افکنده شده چیزي
و قلب و جان خود را از آلودگیها بشویند. « تنها کسانی متذکر میشوند که به سوي خدا باز گردند » نمیبینند
(وَ ما یَتَذَکَّرُ إِلَّا مَنْ یُنِیبُ).
سورة غافر( 40 ): آیۀ 14 ..... ص : 259
« اکنون (که چنین است) خدا را بخوانید و دین خود را براي او خالص کنید » : (آیه 14 )- در این آیه چنین نتیجه گیري میکند
(فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ).
برخیزید و با تیشه ایمان به جان بتهاي مشرکان بیفتید، و همه را از صفحه فکر و فرهنگ و اجتماع خود محو کنید.
صفحه 234 از 472
البته این کار شما کافران لجوج و متعصب را سخت ناراحت میکند ولی ترس و هراسی به خود راه ندهید، آئین خود را خالص
وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ). ) « هر چند کافران ناخشنود باشند » کنید
سورة غافر( 40 ): آیۀ 15 ..... ص : 259
رَفِیعُ ) « او درجات (بندگان صالح) را بالا میبرد » : (آیه 15 )- این آیه خدا را با چند وصف مهم از اوصافش توصیف کرده، میگوید
الدَّرَجاتِ).
او در علمش بلند مرتبه است، و در قدرتش نیز بلند مرتبه، تمام اوصاف کمال و جمالش آن قدر مرتفع و بالاست که هماي بلند
پرواز و دانش بشري هرگز به اوج آن نمیرسد.
ذُو الْعَرْشِ). ) « او صاحب عرش است » : سپس میافزاید
سر تا سر عالم هستی تحت قدرت و حکومت اوست. ص: 260
یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ ) « روح (مقدس) را به فرمانش بر هر کسی از بندگانش که بخواهد القاء میکند » : در سومین توصیف میگوید
عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ).
این روح همان قرآن و مقام نبوت و وحی است که مایه حیات دلها و همانند روح در پیکر انسانی است.
جالب این که در آیات پیشین سخن از نزول باران و ارزاق جسمانی در میان بود و در اینجا سخن از نزول وحی و رزق روحانی
است.
بر پیامبران چیست؟ و آنها این راه پر نشیب و فراز و طولانی و پر مشقت را براي چه « روح القدس » اکنون ببینیم هدف از القاي
هدفی تعقیب میکنند؟
!« تا (مردم را) از روز ملاقات [روز رستاخیز] بیم دهد » هدف این است » : در آخرین جمله آیه به این سؤال پاسخ داده شده، میگوید
(لِیُنْذِرَ یَوْمَ التَّلاقِ).
روزي که بندگان با پروردگارشان از طریق شهود باطنی ملاقات میکنند.
روزي که گذشتگان و آیندگان همه با هم تلاقی دارند.
روز ملاقات پیشوایان حق و باطل با پیروانشان.
روز لقاي مستضعفین و مستکبرین و ملاقات ظالم و مظلوم.
روز دیدار انسانها و فرشتگان.
و بالأخره روز تلاقی انسان با اعمال و گفتار و کردارش و با دادگاه عدل خداوند.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 16 ..... ص : 260
که از نامهاي قیامت است، و در آیه « یوم التلاق » (آیه 16 )- روز تلاقی! این آیه و چند آیه بعد از آن توضیح و تفسیري است براي
قبل به آن اشاره شد.
یَوْمَ هُمْ بارِزُونَ). و تمام پردهها و حجابها کنار میرود و اسرار ) « روزي که همه آنان آشکار میشوند » نخست میفرماید: روز تلاقی
درون همگان آشکار میگردد.
لا یَخْفی عَلَی اللَّهِ مِنْهُمْ شَیْءٌ). ) « چیزي از مردم بر خدا پنهان نخواهد ماند » : در دومین توصیف از آن روز میافزاید
صفحه 235 از 472
در این جهان و امروز نیز چیزي بر خداوند عالم و قادر مخفی نیست، ولی ص: 261
ظهور اشیاء در آن روز از تأکید بیشتري برخوردار است، جایی که دیگران نیز از اسرار هم آگاه شوند در مورد خداوند مسأله نیاز به
بحث و گفتگو ندارد.
حکومت امروز » : سومین ویژگی آن روز حاکمیت مطلقه پروردگار است، چنانکه در دنباله آیه میفرماید: در آن روز گفته میشود
لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ). ) ؟« براي کیست
لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ). ) « براي خداوند یکتاي قهّار است » : و در پاسخ میگویند
این سؤال و جواب از سوي فرد خاصی عنوان نمیشود سؤالی است که از سوي خالق و مخلوق، فرشته و انسان، مؤمن و کافر و از
تمام ذرات وجود و در دیوار عالم هستی بدون استثنا مطرح است، و همگی نیز با زبان حال به آن پاسخ میگویند، یعنی به هر جا
بنگري آثار حاکمیت او نمایان است و بر هر چه نگاه کنی نشانههاي قاهریت او در آن ظاهر است.
از آن میشنوي. « للّه الواحد القهّار » میگوید، و در پاسخ « لمن الملک » به زمزمه هر ذرهاي گوش فرادهی
سورة غافر( 40 ): آیۀ 17 ..... ص : 261
امروز هرکسی در برابر » : (آیه 17 )- ویژگی چهارم آن روز این است که روز پاداش و کیفر است، چنانکه در آیه شریفه میفرماید
الْیَوْمَ تُجْزي کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ). ) « کاري که انجام داده جزا داده میشود
آري! آن ظهور و بروز و آن احاطه علمی خداوند و حاکمیت و مالکیت و قهاریت او همه دلیلی است روشن بر این حقیقت بزرگ
و امید بخش و بیم آفرین.
لا ظُلْمَ الْیَوْمَ). ) « امروز هیچ ظلم و ستمی (بر هیچ کس) نخواهد بود » : ویژگی پنجم همان است که در جمله بعد میافزاید
چگونه ممکن است ظلم و ستمی تحقق یابد در حالی که ظلم یا به خاطر جهل است که او بر همه چیز احاطه علمی دارد. یا به خاطر
عجز است که او قاهر و مالک و حاکم بر همه چیز است.
إِنَّ ) « خداوند سریع الحساب است » : ششمین و آخرین ویژگی سرعت محاسبه اعمال بندگان است، چنانکه در پایان آیه میفرماید
اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ). ص: 262
خداوند حساب همه بندگان را در یک چشم بر هم زدن » : سرعت حسابش در آنجا به قدري است که در حدیث آمده است
« میرسد
سورة غافر( 40 ): آیۀ 18 ..... ص : 262
(آیه 18 )- روزي که جانها به لب میرسد! این آیه همچنان ادامه توصیف قیامت است.
وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْآزِفَۀِ). ) « آنها را از روز نزدیک بترسان » : نخست میگوید
اگر درست بنگریم مجموعه عمر دنیا در برابر عمر قیامت لحظه زود گذري بیش نیست، و چون هیچ تاریخی از سوي خداوند براي
آن به کسی حتی به پیامبران اعلام نشده است باید همیشه آماده استقبال از آن بود.
إِذِ الْقُلُوبُ لَدَي الْحَناجِرِ). ) !« در آن روز (از شدت هول و ترس) دلها به گلوگاه میرسد » : دومین توصیف این که
اما توانایی اظهار آن را ندارند (کاظِمِینَ). « تمامی وجود آنها مملو از اندوه میگردد » : در توصیف سوم میگوید
اگر انسان گرفتار اندوه و غم جانکاهی شود اما بتواند فریاد کند ممکن است کمی آرام گیرد، اما افسوس که در آنجا حتی جاي
صفحه 236 از 472
فریاد و نعره زدن نیست، آنجا پیشگاه داوري حق و محضر عدل پروردگار، و حضور جمیع خلایق است، فریاد چه سودي دارد؟!
ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ). ) « براي ستمکاران دوستی وجود ندارد » : چهارمین توصیف این که
آن گروه از دغل دوستان که همچون مگسان گرد شیرینی به هنگام قدرت اطراف آنها را گرفته بودند، همه گرفتار کار خویشند، و
به دیگري نمیپردازند، آري در آن روز نه دوستی براي انسان وجود دارد و نه غمخواري براي درد دل کردن.
وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ). ) « و نه شفاعت کنندهاي که شفاعتش پذیرفته شود » : در پنجمین توصیف میفرماید
چرا که شفاعت شافعان راستین مانند انبیا و اولیاء نیز به اذن پروردگار است، و به این ترتیب قلم بطلان بر پندار بتپرستان میکشد.
ص: 263
سورة غافر( 40 ): آیۀ 19 ..... ص : 263
خدا » : (آیه 19 )- در ششمین مرحله یکی از اوصاف خدا را بیان میکند که در ضمن توصیفی براي چگونگی قیامت است، میگوید
میداند (یَعْلَمُ خائِنَۀَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی « چشمهایی را که به خیانت گردش میکند میداند، و آنچه را در سینهها پنهان میدارند
الصُّدُورُ).
آري! خدائی که از حرکات مخفیانه چشمها و اسرار درون سینهها آگاه است در آن روز در باره خلایق دادرسی و قضاوت میکند.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 20 ..... ص : 263
خداوند به حق داوري » : (آیه 20 )- در هفتمین توصیف از قیامت که آن نیز به صورت توصیف خداوند مطرح شده، میفرماید
وَ اللَّهُ یَقْضِی بِالْحَقِّ). ) « میکند
وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا یَقْضُونَ بِشَیْءٍ). ) « و معبودهایی را که غیر از او میخوانند هیچ گونه داوري ندارند »
آري! آن روز مقام داوري مخصوص به خداست، و او هم جز به حق داوري نمیکند.
إِنَّ اللَّهَ هُوَ ) « خداوند شنوا و بیناست » : سر انجام به عنوان تأکید بر آنچه در این آیات گذشت سخن را با این جمله پایان میدهد
السَّمِیعُ الْبَصِیرُ).
بلکه بینائی و شنوائی به معنی واقعی کلمه، یعنی حضور همه مسموعات و مبصرات و تمام شنیدنیها و دیدنیها نزد او منحصر به ذات
پاك خداست، و این تأکیدي است بر علم و آگاهی او بر همه چیز، و داوري او به حق چرا که تا کسی سمیع و بصیر مطلق نباشد
داور حق نخواهد بود.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 21 ..... ص : 263
(آیه 21 )- عاقبت دردناك پیشینیان ستمگر را بنگرید! از آنجا که روش قرآن در بسیاري از آیات این است که بعد از ذکر کلیات
در مورد مسائل حساس و اصولی آن را با مسائل جزئی و محسوس میآمیزد، در اینجا نیز بعد از گفتگوهاي گذشته پیرامون مبدأ و
معاد مردم را به مطالعه حالات پیشینیان و از جمله وضع فرعون و فرعونیان دعوت میکند.
آیا آنها روي زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که ص: 264 » : نخست میفرماید
أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَۀُ الَّذِینَ کانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ). ) !؟« پیش از آنان بودند چگونه بود
این تاریخ مدون نیست که در اصالت و صحت آن تردید شود، این تاریخ زندهاي است که با زبان بیزبانی فریاد میکشد، و تاریخ
صفحه 237 از 472
واقعی را بیکم و کاست شرح میدهد.
کانُوا هُمْ ) « آنها کسانی بودند که در قوت و قدرت و به وجود آوردن آثار مهمی در زمین از اینها نیرومندتر بودند » : سپس میافزاید
أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ آثاراً فِی الْأَرْضِ).
آن چنان حکومت قوي و لشکریان عظیم و تمدن مادي درخشان داشتند که زندگی مشرکان مکّه در برابر آنها بازیچهاي بیش
ولی خداوند آنها را به گناهانشان » : نیست! و در پایان آیه سرنوشت این اقوام سرکش را در یک جمله کوتاه چنین بازگو میکند
فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَ ما کانَ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ). ) !« گرفت و در برابر عذاب او مدافعی نداشتند
نه کثرت نفرات آنها مانع از عذاب الهی شد، و نه قدرت و شوکت و مال و ثروت بیحسابشان.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 22 ..... ص : 264
این (مجازات دردناك الهی) بخاطر این بود که » : (آیه 22 )- در این آیه آنچه را بطور اجمال قبلا گفته است شرح داده، میفرماید
ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانَتْ تَأْتِیهِمْ رُسُلُهُمْ ) « فرستادگان آنها پیوسته با دلائل روشن به سراغشان میآمدند و آنها همه را انکار میکردند
بِالْبَیِّناتِ فَکَفَرُوا).
چنان نبود که آنها غافل و بیخبر باشند، و یا کفر و گناهشان ناشی از عدم اتمام حجت گردد، نه رسولان آنها پی در پی میآمدند
اما آنها هرگز در برابر اوامر الهی تسلیم نشدند.
فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ). ) « اینجا بود که خداوند آنها را گرفت و کیفر داد »
إِنَّهُ قَوِيٌّ شَدِیدُ الْعِقابِ). ) « زیرا او قوي و مجازاتش شدید است »
است، و در جاي خشم و غضب ص: 265 « ارحم الراحمین » در جاي رحمت
« اشد المعاقبین »
سورة غافر( 40 ): آیۀ 23 ..... ص : 265
(آیه 23 )- به دنبال اشارهاي که در آیات قبل پیرامون سرنوشت دردناك اقوام پیشین آمده بود در اینجا به شرح یکی از این ماجراها
پرداخته، و انگشت روي داستان موسی و فرعون و هامان و قارون میگذارد.
«... ما موسی را با آیات خود و دلیل روشن فرستادیم » : نخست میفرماید
(وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسی بِآیاتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِینٍ).
به معنی منطق نیرومند و دلائل دندان شکنی است که موسی در برابر « سلطان مبین » و « معجزات موسی » اشاره به « آیات » تعبیر به
فرعونیان داشت.
به این ترتیب موسی (ع) مأمور بود به ظلم حاکمان بیدادگر، و شیطنت سیاستمداران خائن، و تعدّي ثروتمندان مستکبر پایان دهد و
جامعهاي بر اساس عدالت و داد از نظر سیاسی و فرهنگی و اقتصادي بسازد.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 24 ..... ص : 265
إِلی ) !« به سوي فرعون و هامان و قارون، اما آنها گفتند: او ساحري بسیار دروغگوست » (آیه 24 )- آري! ما موسی را فرستادیم
فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ قارُونَ فَقالُوا ساحِرٌ کَذَّابٌ).
صفحه 238 از 472
سورة غافر( 40 ): آیۀ 25 ..... ص : 265
(آیه 25 )- این آیه بخشی از طرحهاي شیطانی آنها را بازگو کرده، میگوید:
پس هنگامی که حق از نزد ما به سراغ آنها آمد (به جاي این که آن را مغتنم بشمرند به مقابله برخاستند، و) گفتند: پسران کسانی »
فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنا ) !« را که با موسی ایمان آوردهاند به قتل برسانید، و زنانشان را (براي اسارت و خدمت) زنده بگذارید
قالُوا اقْتُلُوا أَبْناءَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ وَ اسْتَحْیُوا نِساءَهُمْ).
این تعبیر نشان میدهد که مسأله قتل فرزندان پسر و زنده نگهداشتن دختران تنها در دوران قبل از تولد موسی (ع) نبوده، بلکه بعد
از قیام و نبوت او نیز این کار تکرار شد.
و این یک نقشه شوم و مستمر حکومتهاي شیطانی است که نیروهاي فعال را به نابودي میکشانند و نیروهاي غیر فعال را براي بهره
کشی زنده نگه میدارند.
وَ ما کَیْدُ ص: 266 ) « اما نقشه کافران جز در گمراهی نیست » : قرآن در پایان آیه میافزاید
الْکافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلالٍ)
تیرهایی است که در تاریکی جهل و ضلال پرتاب میکنند و به سنگ میخورد. و از آنجایی که هرگز باور ندارند، فاجعهها
دامنگیرشان میشود، این مشیت الهی است که نیروهاي حق سر انجام بر نیروي باطل غلبه کنند.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 26 ..... ص : 266
(آیه 26 )- درگیري و نزاع میان موسی (ع) و پیروانش از یک سو، و فرعون و طرفدارانش از سوي دیگر بالا گرفت.
تا نجاتش دهد! (وَ قالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِی أَقْتُلْ « فرعون گفت: بگذارید موسی را بکشم و او پروردگارش را بخواند » : قرآن میگوید
مُوسی وَ لْیَدْعُ رَبَّهُ).
از این تعبیر استفاده میشود که اکثریت مشاوران که مانع قتل موسی بودند یا لا اقل بعضی از آنان به این امر استدلال میکردند که
با توجه به کارهاي خارق العاده موسی ممکن است نفرینی کند و خدایش عذاب بر ما نازل کند، اما فرعون مغرور میگوید: من او
را میکشم هر آنچه بادا باد! سپس فرعون براي توجیه تصمیم قتل موسی دو دلیل براي اطرافیانش؟
من از این میترسم که آیین شما را » : میکند: یکی جنبه به اصطلاح دینی و معنوي دارد، و دیگر جنبه دنیوي و مادي میگوید
و دین نیاکانتان را بر هم زند! (إِنِّی أَخافُ أَنْ یُبَدِّلَ دِینَکُمْ). «! عوض کند
أَوْ أَنْ یُظْهِرَ فِی الْأَرْضِ الْفَسادَ). ) « یا این که فسادي بر روي زمین آشکار سازد »
و اگر امروز سکوت کنم و بعد از مدتی اقدام به مبارزه با موسی نمایم هواخواهان بسیاري پیدا میکند و درگیري شدیدي به وجود
میآید که مایه خونریزي و فساد و ناآرامی در سطح کشور خواهد بود، بنابر این مصلحت این است که هر چه زودتر او را به قتل
برسانم.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 27 ..... ص : 266
(آیه 27 )- اکنون ببینیم موسی (ع) که ظاهرا در آن مجلس حضور داشت چه عکس العملی نشان داد؟
!« موسی گفت: من به پروردگارم و پروردگار شما پناه میبرم از هر متکبري که به روز حساب ایمان نمیآورد » : آیه شریفه میگوید
صفحه 239 از 472
(وَ قالَ مُوسی إِنِّی عُذْتُ ص: 267
بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ مِنْ کُلِّ مُتَکَبِّرٍ لا یُؤْمِنُ بِیَوْمِ الْحِسابِ)
باشند آدمهاي « عدم ایمان به روز قیامت » و « تکبر » .این گفتار موسی (ع) به خوبی نشان میدهد افرادي که داراي دو ویژگی
خطرناکی محسوب میشوند.
و باید از چنین افرادي به خدا پناه برد!
سورة غافر( 40 ): آیۀ 28 ..... ص : 267
(آیه 28 )- آیا کسی را به خاطر دعوت به سوي خدا میکشند؟
از اینجا فراز دیگري از تاریخ موسی (ع) و فرعون شروع میشود که در قرآن مجید تنها در این سوره مطرح شده است و آن داستان
است، که از نزدیکان فرعون بود دعوت موسی (ع) را به توحید پذیرفت ولی ایمان خود را آشکار نمیکرد، « مؤمن آل فرعون »
هنگامی که مشاهده کرد با خشم شدید فرعون جان موسی (ع) به خطر افتاده مردانه قدم پیش نهاد و با بیانات مؤثر خود توطئه قتل
او را بر هم زد.
و مرد مؤمنی از آل فرعون که ایمان خود را کتمان میکرد گفت: آیا میخواهید مردي را بکشید به خاطر » : چنانکه آیه میفرماید
وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إِیمانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ یَقُولَ رَبِّیَ اللَّهُ). ) !؟« این که میگوید: پروردگار من اللّه است
وَ قَدْ جاءَکُمْ بِالْبَیِّناتِ مِنْ رَبِّکُمْ). ) « در حالی که معجزات و دلائل روشنی از سوي پروردگارتان با خود آورده است »
انکار کنید؟ « ید بیضا » و « عصا » آیا شما میتوانید معجزات او را مانند معجزه
خوب فکر کنید، دست به کار عجولانه و شتاب زدهاي نزنید، و در عاقبت کار خود درست بیندیشید و گر نه پشیمان خواهید شد.
اگر او دروغگو باشد دروغش دامن خودش را خواهد گرفت، و اگر راستگو باشد لا » : از همه اینها گذشته از دو حال خارج نیست
وَ إِنْ یَکُ کاذِباً فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ وَ إِنْ یَکُ صادِقاً یُصِبْکُمْ بَعْضُ ) « اقل بعضی از عذابهایی را که وعده میدهد دامن شما را خواهد گرفت
الَّذِي یَعِدُکُمْ).
خداوند کسی را که اسرافکار و بسیار دروغگوست هدایت ص: 268 » : سپس افزود
إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ). ) « نمیکند
اگر موسی راه تجاوز و اسراف و دروغ را پیش گرفته باشد مسلما مشمول هدایت الهی نخواهد شد، و اگر شما چنین باشید شما نیز
از هدایتش محروم خواهید گشت.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 29 ..... ص : 268
(آیه 29 )- مؤمن آل فرعون به این مقدار هم قناعت نکرد و باز ادامه داد، با لحنی دوستانه و خیرخواهانه آنها را مخاطب ساخته،
اي قوم من! امروز حکومت (در این سرزمین پهناور مصر) از آن شماست، و از هر نظر غالب و پیروزید (این نعمتهاي » : چنین گفت
یا قَوْمِ لَکُمُ الْمُلْکُ الْیَوْمَ ظاهِرِینَ فِی ) !؟« فراوان را کفران نکنید) اگر عذاب الهی به سراغ ما آید چه کسی ما را یاري خواهد کرد
الْأَرْضِ فَمَنْ یَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا).
بیاثر نبود، آنها را ملایم ساخت، و از خشمشان فرو کاست. « اطرافیان فرعون » این سخنان ظاهرا در
قالَ فِرْعَوْنُ ما أُرِیکُمْ إِلَّا ما أَري . ) « فرعون گفت: من جز آنچه را معتقدم به شما ارائه نمیدهم » ولی
صفحه 240 از 472
دستور همان قتل موسی است (وَ ما أَهْدِیکُمْ إِلَّا سَبِیلَ الرَّشادِ). « و (بدانید) شما را جز به راه صحیح راهنمایی نمیکنم »
و چنین است حال همه جبّاران و طاغوتها در طول تاریخ، و در گذشته و امروز که همیشه رأي صواب را رأي خود میپندارند.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 30 ..... ص : 268
(آیه 30 )- من به شما اخطار میکنم! مردم مصر به حکم این که در آن زمان نیز نسبتا متمدن و با سواد بودند گفتگوهاي مورخان را
در باره اقوام پیشین، اقوامی همچون قوم نوح و عاد و ثمود که سرزمین آنها غالبا فاصله زیادي از آنها نداشت شنیده بودند، و از
سرنوشت دردناك آنها کم و بیش خبر داشتند.
لذا مؤمن آل فرعون بعد از آن که با نقشه قتل موسی به مخالفت پرداخت و با مقاومت سر سختانه فرعون رو برو شد که دستور قبل
را مجددا تأیید کرد به این فکر افتاد که این بار دست این قوم سرکش را گرفته و به اعماق تاریخ پیشینیان ببرد، شاید برگزیده تفسیر
نمونه، ج 4، ص: 269
آن مرد با ایمان گفت: » : بیدار شوند و در تصمیم خود تجدید نظر کنند. آیه میگوید
وَ قالَ الَّذِي آمَنَ یا قَوْمِ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ مِثْلَ یَوْمِ ) « اي قوم من! من بر شما از روزي همانند روز (عذاب) اقوام پیشین بیمناکم
الْأَحْزابِ).
سورة غافر( 40 ): آیۀ 31 ..... ص : 269
و از عادتی همچون عادت قوم نوح و عاد و ثمود و کسانی که بعد از آنها » : (آیه 31 )- سپس به شرح این سخن پرداخت و گفت
از شرك و کفر و طغیان بیمناکم (مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ). « بودند
آیا دلیلی دارید که این گونه عذابهاي الهی دامانتان را نخواهد گرفت؟ مگر آنها چه کرده بودند که آن چنان گرفتار شدند؟ جز
این که در برابر دعوت پیامبران الهی ایستادند و گاهی پیامبران را کشتند، و یا تکذیب کردند؟
وَ مَا اللَّهُ یُرِیدُ ظُلْماً ) « چرا که خداوند ظلم و ستمی بر بندگانش نمیخواهد » ولی بدانید هر چه بر سر شما آید از ناحیه خود شماست
لِلْعِبادِ).
سورة غافر( 40 ): آیۀ 32 ..... ص : 269
از هم یاري میطلبند و صدایشان « اي قوم! من بر شما از روزي میترسم که مردم یکدیگر را صدا میزنند » : (آیه 32 )- سپس افزود
به جایی نمیرسد! (وَ یا قَوْمِ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ یَوْمَ التَّنادِ).
است، و این تعبیر نشانه نهایت عجز و بیچارگی است در زمانی که کارد به استخوان « روز ندا دادن یکدیگر » مفهومش « یوم التّناد »
میرسد، و افرادي که دستشان از همه جا بریده یکدیگر را صدا میکنند و فریادشان به جایی نمیرسد.
فراوان است، روزهایی که عذاب الهی نازل میشود، بحرانها و حوادث سخت همه را تحت فشار قرار « یوم التّناد » در این جهان نیز
میدهد، و پناهگاهی میجویند اما پناهگاهی وجود ندارد، و همه فریاد میکشند!
سورة غافر( 40 ): آیۀ 33 ..... ص : 269
روزي که روي میگردانید و فرار میکنید، اما هیچ پناهگاه و نگهدارندهاي در » : (آیه 33 )- این آیه در تفسیر یوم التناد میگوید
صفحه 241 از 472
یَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِینَ ما لَکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ). ) « برابر عذاب الهی براي شما نیست
وَ مَنْ یُضْ لِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ). برگزیده ) « آري! کسی را که خدا (بر اثر اعمالش) گمراه ساخته هدایت کنندهاي براي او نیست »
تفسیر نمونه، ج 4، ص: 270
آنها در این دنیا از طریق هدایت گمراه میشوند و در حجابی از جهل و ضلالت فرو میروند، و در آخرت از طریق بهشت و
نعمتهاي الهی گمراه خواهند شد.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 34 ..... ص : 270
(آیه 34 )- متکبران جبّار از درك صحیح محرومند: در یک بررسی اجمالی در آیات گذشته و آینده چنین به نظر میرسد که
براي نفوذ در قلب تیره فرعون و فرعونیان و زدودن زنگار کبر و کفر از آنها سخنان خود را در پنج شکل و مقطع « مؤمن آل فرعون »
مطرح کرد:
سخنان دو جانبه و احتیاط آمیز و دعوت آن قوم کافر طغیانگر به پرهیز از ضرر محتمل بود. « مقطع اول »
آنها را به سیر و مطالعه در احوال اقوام پیشین دعوت میکند. « مقطع دوم » در
است که از « یوسف » قسمتی از تاریخ خودشان را متذکر میشود، که چندان فاصله از آنها ندارد و آن مسأله نبوّت « مقطع سوم » در
اجداد موسی بود، و طرز برخورد آنها با دعوت او را مطرح میکند.
وَ لَقَدْ جاءَکُمْ یُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَیِّناتِ). ) « و پیش از این، یوسف با دلائل روشن براي هدایت شما آمد » : میگوید
فَما زِلْتُمْ فِی شَکٍّ مِمَّا جاءَکُمْ بِهِ). ) « اما شما همچنان در دعوت او شکّ و تردید داشتید »
نه از این جهت که دعوت او پیچیدگی داشت، و نشانهها و دلائل او کافی نبود، بلکه به خاطر ادامه خودکامگیها، سرسختی نشان
دادید.
تا زمانی که » سپس براي این که خود را از هرگونه تعهد و مسؤولیت خلاص کنید و به خودکامگی و هوسرانی خویش ادامه دهید
حَ تَّی إِذا هَلَکَ قُلْتُمْ لَنْ یَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ ) « (یوسف) از دنیا رفت گفتید: هرگز خداوند بعد از او رسولی مبعوث نخواهد کرد
رَسُولًا).
این گونه خداوند هر اسرافکار تردید کننده وسوسهگر را گمراه » و به خاطر این روش نادرستتان مشمول هدایت الهی نشدید، آري
کَذلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ ص: 271 ) « میکند
هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ)
.شما از یک سو راه اسراف و تجاوز از حدود الهی را پیش گرفتید، و از سوي دیگر در همه چیز شک و تردید و وسوسه نمودید، و
این دو کار سبب شد که خداوند دامنه لطفش را از شما برگیرد، و شما را در وادي ضلالت رها سازد.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 35 ..... ص : 271
همانها که در آیات خدا بیآنکه دلیلی برایشان آمده باشد به » : پرداخته، میگوید « مسرفان مرتاب » (آیه 35 )- این آیه به معرفی
الَّذِینَ یُجادِلُونَ فِی آیاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ). بیآنکه هیچ دلیل روشنی از عقل و نقل براي سخنان خود ) « مجادله بر میخیزند
داشته باشند.
خشم عظیمی نزد خداوند و نزد آنان که » سپس براي نشان دادن زشتی این عمل میافزاید: این گونه جدال بی اساس در مقابل حق
صفحه 242 از 472
کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ الَّذِینَ آمَنُوا). ) « ایمان آوردهاند به بار میآورد
و موضعگیري بیدلیل و بیمنطق در برابر آیات الهی هم مایه گمراهی مجادله کنندگان، و هم اسباب « جدال به باطل » چرا که
ضلالت دیگران است.
و در پایان آیه به دلیل عدم تسلیم آنها در مقابل حق اشاره کرده، میفرماید:
کَذلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلی کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ). ) !« این گونه خداوند بر دل هر متکبّر جبّاري مهر مینهد »
لجاجتها و عناد در برابر حق پردهاي ظلمانی بر فکر انسان میاندازد و حس تشخیص را از او میگیرد.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 36 ..... ص : 271
این اثر را گذاشت که فرعون را « مؤمن آل فرعون » (آیه 36 )- میخواهم به آسمان روم تا از خداي موسی خبر گیرم! گر چه سخنان
از تصمیم قتل موسی بازداشت، ولی نتوانست فرعون را از مرکب غرور پایین آورد.
وَ قالَ فِرْعَوْنُ یا هامانُ ابْنِ لِی صَ رْحاً لَعَلِّی أَبْلُغُ ) « فرعون گفت: اي هامان! براي من بناي مرتفعی بساز شاید به وسائلی دست یابم »
الْأَسْبابَ).
سورة غافر( 40 ): آیۀ 37 ..... ص : 271
أَسْبابَ السَّماواتِ ) « وسائل (صعود به) آسمانها تا از خداي موسی آگاه شوم، هر چند گمان میکنم او دروغگو باشد » -( (آیه 37
فَأَطَّلِعَ إِلی إِلهِ مُوسی وَ إِنِّی ص: 272
لَأَظُنُّهُ کاذِباً)
وَ کَذلِکَ زُیِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَ صُ دَّ ) « این چنین اعمال بد فرعون در نظرش آراسته جلوه کرد و از راه حق بازداشته شد » .آري
عَنِ السَّبِیلِ).
وَ ما کَیْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِی تَبابٍ). ) « اما توطئه و مکر فرعون جز به زیان و نابودي نمیانجامد »
ظاهر این است فرعون به عنوان چند هدف دست به چنین کاري زد:
-1 او میخواست وسیلهاي براي اشتغال فکري مردم و انصراف ذهن آنها از مسأله نبوت موسی و قیام بنی اسرائیل فراهم آورد.
-2 او میخواست از این طریق کمک مادي و اقتصادي به تودههاي زحمتکش کند، و کاري هرچند موقت براي بیکاران فراهم
سازد تا کمی مظالم او را فراموش کنند و وابستگی مردم از نظر اقتصادي به خزینه او بیشتر گردد.
-3 برنامه این بود که بعد از پایان بنا بر فراز آن رود و نگاهی به آسمان کند و احتمالا تیري در کمان گذارد و پرتاب کند و باز
گردد، و براي تحمیق مردم بگوید:
خداي موسی هر چه بود تمام شد! به سراغ کار خود بروید، و فکرتان راحت باشد!
سورة غافر( 40 ): آیۀ 38 ..... ص : 272
سخنان خود را در چند مقطع بیان کرد، در « مؤمن آل فرعون » (آیه 38 )- از من پیروي کنید تا راه راست را به شما نشان دهم گفتیم
ناپایداري زندگی » اینجا چهارمین مقطع از سخنان او آمده که مقصود خود را از طریق دیگري دنبال میکند، و آن توجه دادن به
است و توجه به آنها بدون شک تأثیر عمیقی در تربیت انسانها دارد. « مسأله معاد و حشر و نشر » و « دنیا
صفحه 243 از 472
وَ قالَ ) « و کسی که ایمان آورده بود صدا زد: اي قوم من! از من پیروي کنید تا من شما را به راه حق ارشاد کنم » : نخست میگوید
الَّذِي آمَنَ یا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِکُمْ سَبِیلَ الرَّشادِ).
سورة غافر( 40 ): آیۀ 39 ..... ص : 272
اي قوم من! (به این دنیا دل نبندید که) این زندگی دنیا متاع زود گذري است، و آخرت سراي همیشگی و » : (آیه 39 )- سپس افزود
یا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا مَتاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِیَ دارُ الْقَرارِ). ص: 273 ) « ابدي شماست
گیرم که با هزار مکر و فسون، ما پیروز شویم و حق را پشت سر اندازیم، دست به انواع ظلم و ستم دراز کنیم، و دامان ما به خونهاي
بیگناهان آغشته شود، مگر عمر ما در این جهان چه اندازه خواهد بود؟
سورة غافر( 40 ): آیۀ 40 ..... ص : 273
هر کس عمل بدي انجام » : (آیه 40 )- مسأله تنها فانی بودن این دنیا و باقی بودن سراي آخرت نیست، مهم مسأله حساب و جزاست
دهد فقط به اندازه آن به او کیفر داده میشود، اما کسی که عمل صالحی انجام دهد- خواه مرد یا زن- در حالی که مؤمن باشد
مَنْ عَمِلَ سَیِّئَۀً فَلا یُجْزي إِلَّا مِثْلَها وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ) « آنان وارد بهشت میشوند و روزي بیحسابی به ایشان داده خواهد شد
ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّۀَ یُرْزَقُونَ فِیها بِغَیْرِ حِسابٍ).
او در این سخنان حساب شدهاش از یکسو اشاره به عدالت خداوند در مورد مجرمان میکند.
و از دیگر سوم اشاره به فضل بیانتهاي او که در مقابل یک عمل صالح پاداش بیحساب به مؤمنان داده میشود.
و از سوي سوم لزوم توأم بودن ایمان و عمل صالح را یادآور میشود.
و از سوي چهارم مساوات مرد و زن در پیشگاه خداوند و در ارزشهاي انسانی را مطرح میکند.
به هر حال او با این سخن کوتاه خود این واقعیت را بیان میکند که متاع این جهان گرچه ناچیز است و ناپایدار، ولی میتواند وسیله
رسیدن به پاداش بیحساب گردد، چه معاملهاي از این پرسودتر؟!
سورة غافر( 40 ): آیۀ 41 ..... ص : 273
پردهها را کنار زد، و بیش از آن نتوانست ایمان خود را « مؤمن آل فرعون » ، (آیه 41 )- آخرین سخن! در پنجمین و آخرین مرحله
مکتوم دارد، آنچه گفتنی بود گفت.
از قرائن بر میآید که آن قوم لجوج و مغرور متقابلا از مزایاي شرك سخن گفتند، و او را به بت پرستی دعوت نمودند.
اي قوم! چرا من شما را به سوي نجات دعوت ص: 274 » : لذا او فریاد زد و گفت
وَ یا قَوْمِ ما لِی أَدْعُوکُمْ إِلَی النَّجاةِ وَ تَدْعُونَنِی إِلَی النَّارِ). ) !؟« میکنم اما شما مرا به سوي آتش میخوانید
من سعادت شما را میطلبم، و شما بدبختی مرا، من شما را به شاهراه هدایت میخوانم و شما مرا به بیراهه میخوانید.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 42 ..... ص : 274
شما مرا دعوت میکنید که به خداي یگانه کافر شوم و شریکهایی که به آن علم ندارم براي او قرار دهم، در حالی » (آیه 42 )- آري
تَدْعُونَنِی لِأَکْفُرَ بِاللَّهِ وَ أُشْرِكَ بِهِ ما لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلَی ) « که من شما را به سوي خداوند عزیز غفّار دعوت میکنم
صفحه 244 از 472
الْعَزِیزِ الْغَفَّارِ).
از یک سو اشاره به این مبدأ بزرگ بیم و امید است و از سوي دیگر اشارهاي به نفی الوهیت بتها و فراعنه « غفار » و « عزیز » تعبیر به
که نه عزتی در آنان است و نه عفو و گذشتی!
سورة غافر( 40 ): آیۀ 43 ..... ص : 274
لا جَرَمَ أَنَّما تَدْعُونَنِی إِلَیْهِ ) « قطعا آنچه مرا به سوي آن میخوانید نه دعوتی در دنیا دارد و نه در آخرت » : (آیه 43 )- سپس افزود
لَیْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِی الدُّنْیا وَ لا فِی الْآخِرَةِ).
این بتها هرگز رسولانی به سوي مردم نفرستادهاند تا آنها را به سوي خود دعوت کنند و نه در آخرت میتوانند حاکمیت بر چیزي
وَ أَنَّ مَرَدَّنا إِلَی اللَّهِ). ) « تنها بازگشت ما در قیامت به سوي خداست » داشته باشند و به همین دلیل، باید بدانید
اوست که رسولان خود را براي هدایت انسانها فرستاده، و اوست که آنها را در برابر اعمالشان پاداش و کیفر میدهد.
وَ أَنَّ الْمُسْرِفِینَ هُمْ أَصْحابُ النَّارِ). ) « اسرافکاران و متجاوزان اهل دوزخند » و نیز باید بدانید که
سورة غافر( 40 ): آیۀ 44 ..... ص : 274
« به زودي آنچه را من امروز به شما میگویم به خاطر خواهید آورد » : (آیه 44 )- و در آخرین سخنش با تهدیدي پر معنی گفت
(فَسَتَذْکُرُونَ ما أَقُولُ لَکُمْ).
و هنگامی که آتش خشم و غضب الهی دامانتان را در این جهان و آن جهان بگیرد به ص: 275
صدق گفتار من پی میبرید.
اما افسوس که آن زمان دیر است، اگر در آخرت باشد راه بازگشت وجود ندارد، و اگر در دنیا باشد به هنگام نزول عذاب تمام
درهاي توبه بسته میشود.
وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي ) « و من تمام کارهاي خود را به خداوند یگانه یکتا واگذار میکنم که او نسبت به بندگانش بیناست » : سپس افزود
إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ).
و به همین دلیل نه از تهدیدهاي شما میترسم، و نه کثرت و قدرت شما و تنهایی من مرا به وحشت میافکند.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 45 ..... ص : 275
خداوند او را از نقشههاي شوم و سوء » : (آیه 45 )- خداوند هم این بنده مؤمن مجاهد را تنها نگذاشت، چنانکه در این آیه میخوانیم
فَوَقاهُ اللَّهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا). ) « آنها نگه داشت
وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ). ) « عذابهاي شدیدي بر آل فرعون نازل گردید » ولی در مقابل
سورة غافر( 40 ): آیۀ 46 ..... ص : 275
در آیه قبل نشان میدهد که خداوند عذاب « سوء العذاب » (آیه 46 )- عذاب و مجازات الهی همهاش دردناك است، اما تعبیر به
دردناکتري براي این گروه انتخاب فرمود این همان چیزي است که در این آیه به آن اشاره کرده، میفرماید:
النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُدُ  وا وَ عَشِیا). ) « همان آتش است که هر صبح و شام بر آن عرضه میشوند » مجازات دردناك آنها
صفحه 245 از 472
النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُدُ  وا وَ عَشِیا). ) « همان آتش است که هر صبح و شام بر آن عرضه میشوند » مجازات دردناك آنها
وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَۀُ أَدْخِلُوا آلَ ) « و روزي که قیامت بر پا میگردد (دستور میدهد) آل فرعون را در شدیدترین عذاب وارد کنید »
فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ).
سورة غافر( 40 ): آیۀ 47 ..... ص : 275
(آیه 47 )- محاجّه ضعفا و مستکبران در دوزخ! از آنجا که مؤمن آل فرعون در پایان سخنانش جمعیت فرعونیان را به مسأله قیامت و
عذاب دوزخ توجه داد، قرآن رشته سخن را در همین زمینه به دست گرفته و دنبال میکند، و صحنههایی از گفتگوي پرخاشگرانه
دوزخیان را در دل آتش منعکس میسازد.
به خاطر بیاور هنگامی را که آنها در آتش دوزخ محاجه و گفتگو میکنند، پس ضعفا به مستکبران میگویند: » : نخست میفرماید
ما پیروان شما بودیم، آیا اکنون ص: 276
وَ إِذْ یَتَحاجُّونَ فِی النَّارِ فَیَقُولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا ) ؟« سهمی از عذاب و نصیبی از آتش دوزخ را به جاي ما پذیرا میشوید
کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِیباً مِنَ النَّارِ).
کسانی هستند که علم کافی و استقلال فکري نداشتند، چشم و گوش بسته به دنبال سردمداران کفر حرکت « ضعفا » منظور از
میکردند که قرآن از آنها به عنوان مستکبران یاد کرده است.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 48 ..... ص : 276
(آیه 48 )- به هر حال مستکبران در پاسخ این سخن سکوت نمیکنند اما جوابی میگویند که از نهایت ضعف و زبونی آنها حکایت
مستکبران میگویند: ما همگی در آن (آتش) هستیم زیرا خداوند در » : دارد، چنانکه در آیه شریفه به آن اشاره کرده، میفرماید
قالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُلٌّ فِیها إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَکَمَ بَیْنَ الْعِبادِ). ) !« میان بندگانش به عدالت حکم کرده است
سورة غافر( 40 ): آیۀ 49 ..... ص : 276
و این دوزخیان به » (آیه 49 )- اینجا که دست آنها از هر وسیلهاي کوتاه میشود رو به سوي خازنان دوزخ و مأموران عذاب میکنند
خازنان جهنم میگویند:
وَ قالَ الَّذِینَ فِی النَّارِ لِخَزَنَۀِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّکُمْ یُخَفِّفْ عَنَّا یَوْماً مِنَ ) « شما از پروردگارتان بخواهید یک روز عذاب را از ما بردارد
الْعَذابِ).
آنها میدانند که مجازات الهی بر طرف شدنی نیست، تنها تقاضایشان این است که یک روز عذاب الهی از آنان برداشته شود یک
روز تخفیف بگیرند نفسی تازه کنند، و اندکی بیاسایند، و به همین قانع هستند!
سورة غافر( 40 ): آیۀ 50 ..... ص : 276
و آیا بقدر کافی براي شما اتمام حجت ؟« میگویند: آیا پیامبران شما دلائل روشن برایتان نیاوردند » (آیه 50 )- ولی مراقبان دوزخ
نشد؟ (قالُوا أَ وَ لَمْ تَکُ تَأْتِیکُمْ رُسُلُکُمْ بِالْبَیِّناتِ).
قالُوا بَلی . ) « میگویند: آري » در پاسخ
صفحه 246 از 472
آنان میگویند: پس هر چه میخواهید (خدا را) بخوانید ولی دعاي کافران (به جایی نمیرسد و) جز در ضلالت » خازنان دوزخ به
قالُوا فَادْعُوا وَ ما دُعاءُ الْکافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلالٍ). ص: 277 ) « نیست
شما خود معترفید که پیامبران الهی با دلائل روشن آمدند، اما به آنها اعتنا نکردید و کافر شدید، بنابر این هر چه دعا کنید سودي
ندارد.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 51 ..... ص : 277
آن مرد مجاهد و مبارز کم نظیر و « مؤمن آل فرعون » (آیه 51 )- ما مؤمنان را یاري میدهیم! از آنجا که در آیات پیشین سخن از
حمایت خداوند از او مطرح بود، در اینجا به عنوان یک قانون کلی حمایت خویش را از پیامبران و مؤمنان در دنیا و آخرت بیان
میدارد.
ما بطور مسلم رسولان خود و کسانی را که ایمان آوردهاند در زندگی دنیا و روز قیامت که گواهان بر پا میخیزند یاري » : میفرماید
إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهادُ). ) « میدهیم
حمایتی که بیقید و شرط است و به همین جهت انواع پیروزیها را به دنبال دارد، اعم از پیروزي در منطق و بیان، یا پیروزي در
جنگها، یا فرستادن عذاب الهی بر مخالفان و نابود کردن آنان و یا امدادهاي غیبی که قلب را تقویت و روح را به لطف الهی نیرومند
و قوي میسازد.
فرشتگان و پیامبران و مؤمنانند که گواهان اعمال انسانها میباشند. « اشهاد » مقصود از
سورة غافر( 40 ): آیۀ 52 ..... ص : 277
همان روزي که عذر خواهی » : (آیه 52 )- اما آن روز روز رسوایی و بدبختی کافران و ظالمان است، چنانکه در این آیه میافزاید
یَوْمَ لا یَنْفَعُ ) « ظالمان سودي به حالشان نمیبخشد، و لعنت خدا مخصوص آنهاست، و خانه و جایگاه بد نیز به آنها تعلق دارد
الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَۀُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ).
سورة غافر( 40 ): آیۀ 53 ..... ص : 277
و ما » : (آیه 53 )- سپس قرآن یکی از موارد یاري رسولان و پیروزي آنها را در پرتو حمایت الهی بر دشمنان عنوان کرده، میگوید
وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَی الْهُدي وَ أَوْرَثْنا بَنِی ) « به موسی هدایت بخشیدیم و بنی اسرائیل را وارثان کتاب آسمانی (تورات) قرار دادیم
إِسْرائِیلَ الْکِتابَ).
هدایتی که خداوند به موسی ارزانی داشت معنی گستردهاي دارد که هم مقام نبوت و وحی را شامل میشود، و هم کتاب آسمانی
یعنی تورات، و هم ص: 278
هدایتهایی که در مسیر انجام رسالتش به او داده شد، و معجزاتی که در اختیار او قرار گرفت.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 54 ..... ص : 278
هُديً وَ ذِکْري لِأُولِی الْأَلْبابِ). ) « مایه هدایت و تذکّر براي صاحبان عقل بود » (آیه 54 )- در این آیه میافزاید: این کتاب آسمانی
به عنوان یادآوري در برابر مسائلی است که انسان « تذکر » در این است که هدایت در آغاز کار است، اما « ذکري » و « هدایت » تفاوت
صفحه 247 از 472
قبلا شنیده و به آن ایمان آورده اما از صفحه خاطرش محو شده است، و به تعبیر دیگر کتب آسمانی هم آغازگر هدایت است هم
تداوم بخش آن.
و صاحبان مغز و اندیشه میبرند، نه نابخردان لجوج و نه متعصبان « اولوا الالباب » ولی هم در آغاز، و هم در ادامه کار، بهره واقعی را
چشم و گوش بسته.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 55 ..... ص : 278
(آیه 55 )- در این آیه سه دستور مهم به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله میدهد که در حقیقت دستوراتی است عمومی و همگانی
« پس صبر و شکیبایی پیشه کن که وعده خدا حق است » : هر چند مخاطب شخص پیامبر صلّی اللّه علیه و اله است. نخست میگوید
(فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ).
در برابر عناد و لجاجت دشمنان و کارشکنی آنان صبر کن.
در مقابل نادانی جمعی از دوستان و سستی و سهل انگاري و احیانا آزار آنان صبر کن.
و در برابر تمایلات نفس و هوسهاي سرکش و خشم و غضب نیز شکیبایی نما.
تمام پیروزیهایی که نصیب پیامبر و مسلمانان نخستین شد در سایه همین صبر و استقامت بود، و امروز نیز بدون آن غلبه بر دشمنان
فراوان و مشکلات زیاد ممکن نیست.
وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ). ) « و براي گناهت استغفار کن » : در دستور دوم میفرماید
مسلم است پیامبر به خاطر مقام عصمت مرتکب گناهی نمیشد، ولی چنانکه گفتهایم این گونه تعبیرات در قرآن مجید در مورد
پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله و سایر انبیاء علیهم السّلام اشاره به گناهان نسبی است. چرا که یک لحظه غفلت و حتی یک ترك
ص: 279
اولی در مورد آنها سزاوار نیست، و باید از همه این امور برکنار باشند و هرگاه از آنها سر زند، از آن استغفار میکنند.
وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِبْکارِ). ) « و هر صبح و شام تسبیح و حمد پروردگارت را به جا آور » : در آخرین دستور میفرماید
سورة غافر( 40 ): آیۀ 56 ..... ص : 279
(آیه 56 )- در آیات گذشته خداوند پیامبر صلّی اللّه علیه و اله را به صبر و شکیبایی در مقابل مخالفان و نغمههاي ناموزون و
توطئههاي شوم آنها دعوت میکرد، در اینجا انگیزه مجادله و ستیزه جوئیهاي آنان را در مقابل حق شرح میدهد.
کسانی که بدون منطق و دلیلی که از سوي خدا براي آنها آمده باشد در آیات الهی مجادله میکنند، در سینههاشان جز » : میگوید
إِنَّ الَّذِینَ یُجادِلُونَ فِی آیاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ فِی صُدُورِهِمْ إِلَّا کِبْرٌ). ) « تکبر نیست
و به این ترتیب آیه گواه زندهاي بر این حقیقت است که سر چشمه اصلی این گونه مجادلهها، کبر و غرور و خود محوري است.
ما هُمْ بِبالِغِیهِ). ) « آنها هرگز به منظور خود نخواهند رسید » : سپس میافزاید
هدف آنان این است که خود را بزرگ ببینند، فخر بفروشند و بر جامعه حکومت کنند، اما جز ذلت و زیر دست بودن بهرهاي
نخواهند گرفت.
در پایان آیه به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله دستور میدهد که از شرّ این گونه افراد مغرور و خودخواه و بیمنطق به خدا پناه ببرد،
فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ). ) « اکنون که چنین است به خدا پناه ببر که او شنوا و بیناست » : میفرماید
صفحه 248 از 472
هم سخنان بی اساس آنها را میشنود و هم توطئهها و اعمال زشتشان را میبیند.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 57 ..... ص : 279
(آیه 57 )- و از آنجا که یکی از موارد مهم مجادله کفار در برابر پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله مسأله معاد و زنده شدن انسانها
آفرینش آسمانها و زمین از آفرینش انسانها » : بعد از مرگ بود، در این آیه با یک بیان روشن مسأله معاد را متذکر شده، میفرماید
لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ). ) « مهمتر و بالاتر است، ولی بیشتر مردم نمیدانند
ص: 280
کسی که توانایی دارد این کرات عظیم و کهکشانهاي وسیع و گسترده را با آن همه عظمت بیافریند، و اداره و تدبیر کند چگونه از
احیاي مردگان عاجز و ناتوان خواهد بود؟
مطرح شده « کبر » است، در حالی که در آیات قبل مسأله « جهل » باطل را ذکر کرده که آن « مجادله » در این آیه یکی دیگر از عوامل
و عدم شناخت قدر خود یا مقدار علم و دانایی « جهل و نادانی » « کبر » بود، و این هر دو رابطه نزدیک با هم دارند، چرا که سر چشمه
خویشتن است.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 58 ..... ص : 280
نابینا » : (آیه 58 )- در این آیه در یک مقایسه روشن وضع حال این متکبران جاهل را در مقابل مؤمنان آگاه، روشن ساخته، میگوید
.« و بینا هرگز مساوي نیستند
(وَ ما یَسْتَوِي الْأَعْمی وَ الْبَصِیرُ).
یکسان نخواهند بود (وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ « همچنین کسانی که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند، با بدکاران »
وَ لَا الْمُسِیءُ).
قَلِیلًا ما تَتَذَکَّرُونَ). ) « کمتر متذکر میشوید » اما شما بر اثر خودخواهی و جهل
نابینا همان آدم نادان و بیخبري است که پردههاي کبر و غرور بر چشمانش افتاده، و اجازه درك حقایق را به او نمیدهد، و بینا
کسی است که در پرتو نور علم و استدلالات منطقی، حق را مشاهده میکند، آیا این دو با هم برابرند؟!
سورة غافر( 40 ): آیۀ 59 ..... ص : 280
ساعت (روز قیامت) بطور مسلم خواهد آمد، و » : (آیه 59 )- در این آیه با قاطعیت و صراحت خبر از وقوع قیامت داده، میگوید
إِنَّ السَّاعَۀَ لَآتِیَۀٌ لا رَیْبَ فِیها وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یُؤْمِنُونَ). ) « شک و تردیدي در آن نیست، ولی بیشتر مردم ایمان نمیآورند
سورة غافر( 40 ): آیۀ 60 ..... ص : 280
(آیه 60 )- مرا بخوانید تا اجابت کنم! از آنجا که در آیات گذشته تهدیداتی نسبت به افراد بیایمان و متکبر و مغرور آمده بود، در
اینجا آن را با لطف و مهربانی میآمیزد، و آغوش رحمتش را به روي توبه کنندگان میگشاید.
پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا (دعاي) شما را ص: 281 » : نخست میگوید
وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ). ) « بپذیرم
صفحه 249 از 472
خود یک نوع عبادت است، چرا که در ذیل آیه واژه عبادت بر آن اطلاق شده و در ضمن تهدید شدیدي نسبت به کسانی که « دعا »
إِنَّ الَّذِینَ ) « کسانی که از عبادت من تکبر میورزند به زودي با ذلّت وارد دوزخ میشوند » : از دعا کردن ابا دارند، میگوید
یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ).
نزد خدا مقامی است که جز با دعا و تقاضا نمیتوان به آن رسید، و اگر » : در روایتی از امام صادق علیه السّلام آمده است که
بندهاي دهان خود را از دعا فرو بندد و چیزي تقاضا نکند چیزي به او داده نخواهد شد، پس از خدا بخواه تا به تو عطا شود، چرا که
.« هر دري را بکوبید و اصرار کنید سر انجام گشوده خواهد شد
سورة غافر( 40 ): آیۀ 61 ..... ص : 281
(آیه 61 )- و از آنجا که دعا و تقاضاي از خدا فرع بر معرفت خداوند است در این آیه از حقایقی سخن میگوید که سطح معرفت
آدمی را بالا میبرد، و یکی از شرائط دعا را که امید به اجابت است افزایش میدهد.
اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ). ) « خداوند کسی است که شب را براي شما آفرید تا در آن بیاسایید » : میفرماید
چرا که تاریکی شب از یک سو موجب تعطیل قهري برنامههاي روزانه است، و از سوي دیگر خود تاریکی آرام بخش و مایه
استراحت تن و اعصاب و روح است، و نور مایه جنبش و حرکت.
قرار داد (وَ النَّهارَ مُبْصِراً). « و روز را بینا و روشنی بخش » : لذا به دنبال آن میافزاید
تا محیط زندگی انسانها را روشن سازد و براي هر گونه فعالیت آماده کند.
إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْ لٍ ) « خداوند نسبت به مردم صاحب فضل و کرم است، ولی بیشتر مردم شکر گزاري نمیکنند » : سپس اضافه میکند
عَلَی النَّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ).
اما اگر انسان چشمی بینا و قلبی دانا داشته باشد که خوان نعمت بیدریغ الهی را که همه جا گسترده است ببیند، و باران رحمت
بیحسابش را که همه جا ص: 282
رسیده است مشاهده کند، بیاختیار زبان به شکر و ثناي او میگشاید و خود را در مقابل این همه عظمت و رحمت کوچک و
مدیون میبیند.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 62 ..... ص : 282
(آیه 62 )- این آیه از توحید ربوبیت پروردگار شروع کرده و به توحید خالقیت و ربوبیت ختم میکند، میفرماید: آن کس که این
ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ). ) « این است خداوند، پروردگار شما » همه نعمتها را بر شما ارزانی داشته
خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ). ) « آفریننده همه چیز است » همان خداوندي که
لا إِلهَ إِلَّا هُوَ). ) « هیچ معبودي جز او نیست »
در حقیقت وجود نعمتهاي فراوان الهی دلیل بر ربوبیت و مدبریت اوست.
و خالق همه چیز بودن دلیل دیگري بر یگانگی او در ربوبیت است، چرا که خالق موجودات مالک و مربی آنهاست، زیرا لحظه به
لحظه فیض وجود از ناحیه او بر همه موجودات عالم هستی افاضه میشود.
فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ). و چرا از پرستش خداوند یگانه یکتا به ) ؟« با این حال چگونه از راه حق منحرف میشوید » : و در پایان آیه میافزاید
سوي بتها روي میآورید؟!
صفحه 250 از 472
سورة غافر( 40 ): آیۀ 63 ..... ص : 282
(آیه 63 )- در این آیه به عنوان توضیح و تأکید مطالب گذشته میفرماید:
کَ ذلِکَ یُؤْفَکُ الَّذِینَ کانُوا بِآیاتِ اللَّهِ ) « کسانی که آیات خدا را انکار میکردند این گونه از طریق حق باز گردانده میشوند »
یَجْحَدُونَ).
سورة غافر( 40 ): آیۀ 64 ..... ص : 282
(آیه 64 )- این است پروردگار شما: قرآن همچنان بحث از مواهب بزرگ الهی و شمول آن نسبت به بندگان را ادامه میدهد، تا هم
شناخت بیشتري به آنها عطا کند، و هم امید افزونتري تا در پرتو آن به مقام دعا برآیند و از اجابت برخوردار شوند.
اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ قَراراً). ) « خداوند همان کسی است که زمین را براي شما جایگاه مطمئن و آرامی قرار داد » : میفرماید
هماهنگ با ساختمان روح و جسم انسان، داراي منابع گوناگون، مشتمل بر همه وسائل مورد نیاز انسان، بسیار گسترده و مباح و
رایگان. ص: 283
بالاي سرتان قرار داد (وَ السَّماءَ بِناءً). « و آسمان را همچون سقفی » : سپس میافزاید
در اینجا بیشتر همان جوّ و هواي فشردهاي است که گرداگرد زمین را فراگرفته، و همچون خیمهاي بر تمام کره « آسمان » منظور از
زمین کشیده شده است.
این خیمه بزرگ الهی هم از شدت تابش نور آفتاب میکاهد که اگر نبود اشعه آفتاب، و همچنین اشعه مرگبار کیهانی، موجود
زندهاي را بر زمین نمیگذاشت، و به همین دلیل مسافران فضایی مجبورند دائما در برابر این پرتوها از لباسهاي مخصوص سنگین و
گران قیمتی استفاده کنند.
به علاوه این خیمه جلو سقوط سنگهاي آسمانی را که پیوسته به کره زمین جذب میشوند میگیرد، و آنها را در نخستین برخورد به
خاطر سرعت و فشاري که دارند آتش میزند تا خاکستر آنها آرام بر زمین بنشیند.
« و او (کسی است که) شما را صورتگري کرد، و صورتتان را نیکو آفرید » : سپس از آیات آفاقی به آیات انفسی پرداخته، میگوید
(وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ).
قامتی موزون و راست، با صورتی زیبا و دلپذیر، در نهایت نظم استحکام و همین ساختمان ویژه به انسان امکان میدهد که به انواع
کارها و صنایع ظریف یا سنگین دست زند، و با داشتن اعضاي مختلف به راحتی زندگی کند و از مواهب حیات بهره گیرد.
و او شما را از » : و سر انجام در بیان چهارمین و آخرین نعمت از این سلسله، موضوع روزیهاي پاکیزه را مطرح کرده، میفرماید
وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ). ) « طیبات روزي داد
معنی بسیار گستردهاي دارد که هر چیز پاکیزه اعم از غذا، لباس، همسران، خانهها، مرکبها، حتی سخنان پاکیزه را شامل « طیّبات »
میشود.
در پایان آیه بعد از بیان این چهار نعمت بزرگ- که نیمی از آن به آسمان و زمین بر میگردد، و نیمی از آن به انسانها- میفرماید:
ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ). ص: 284 ) « این است خداوند پروردگار شما »
فَتَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ). ) « جاوید و پر برکت است خداوندي که پروردگار عالمیان است » و چون چنین است
سورة غافر( 40 ): آیۀ 65 ..... ص : 284
صفحه 251 از 472
(آیه 65 )- این آیه مسأله توحید عبودیت را از طریق دیگر تعقیب میکند، و آن طریق انحصار حیات به معنی واقعی به خداوند
هُوَ الْحَیُّ). ) « اوست زنده واقعی » : است، میفرماید
چرا که حیاتش از ذات اوست و متکی به غیر نیست، حیاتی است که در آن مرگ راه ندارد و جاودانه است، تنها خداوند چنین
است، و همه موجودات زنده غیر از او حیاتی آمیخته به مرگ دارند، و این حیات محدود و موقت را از ذات پاك خداوند
میگیرند.
هیچ معبودي جز او وجود » : روشن است کسی را باید پرستش کرده که زنده است و داراي حیات مطلق، لذا به دنبال آن میافزاید
لا إِلهَ إِلَّا هُوَ). ) « ندارد
فَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ). ) « و اکنون که چنین است تنها او را بخوانید، و دین خود را براي او خالص کنید »
و هر چه غیر اوست کنار بگذارید که همه فانی میشوند.
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ ) « حمد و ستایش مخصوص خداوندي است که پروردگار جهانیان است » : و آیه را با این جمله پایان میدهد
الْعالَمِینَ).
این جمله در حقیقت تعلیمی است براي بندگان که خدا را به خاطر نعمتهایی که در آیات قبل اشاره شد، نعمتهایی که تمام وجود
انسان را فراگرفته، مخصوصا نعمت حیات و زندگی، حمد و ستایش کنند، و شکر و سپاس گویند.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 66 ..... ص : 284
(آیه 66 )- در این آیه به عنوان یک نتیجه گیري از بحثهاي توحیدي گذشته و براي مأیوس ساختن مشرکان و بت پرستان روي
بگو: من نهی شدهام از این که معبودهایی که شما غیر از خدا میخوانید » : سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله کرده، میفرماید
قُلْ إِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ ) « پرستش کنم، چرا که بیّنات و دلائل روشن از سوي پروردگارم براي من آمده است
اللَّهِ لَمَّا جاءَنِی الْبَیِّناتُ مِنْ رَبِّی).
مأمورم تنها در برابر پروردگار ص: 285 » : نه تنها نهی شدهام که غیر او را نپرستم بلکه
وَ أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِینَ). ) « عالمیان تسلیم باشم
یعنی شما خودتان حساب خویش را برسید، بیآنکه حس « من چنین مأموریت یافتهام و من چنین نهی شدهام » : این که میگوید
لجاجتشان را تحریک کند.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 67 ..... ص : 285
پرداخته مراحل تطور خلقت « آیات انفسی » (آیه 67 )- مراحل هفت گانه خلقت انسان: بار دیگر در ادامه آیات توحیدي به بخشی از
انسان را از خاك، و دوران جنینی، و دوران حیات در دنیا تا هنگام مرگ، در هفت مرحله بیان میکند، تا هم عظمت قدرت و
ربوبیت او روشن شود و هم مواهب و نعمتهایش بر بندگان.
او کسی است که شما را از خاك آفرید، سپس از نطفه، سپس از علقه (خون بسته شده) سپس شما را بصورت طفلی (از » : میفرماید
شکم مادر) بیرون میفرستد، بعد به مرحله کمال قوّت خود میرسید و بعد از آن پیر میشوید- و (در این میان) گروهی از شما
هُوَ الَّذِي خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ ) « پیش از رسیدن به این مرحله میمیرند- و در نهایت به سر آمد عمر خود میرسید و شاید تعقّل کنید
مِنْ نُطْفَۀٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَۀٍ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخاً وَ مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفَّی مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُسَ  می وَ لَعَلَّکُمْ
صفحه 252 از 472
تَعْقِلُونَ).
به این ترتیب نخستین مرحله، مرحله تراب و خاك است که اشاره به آفرینش آدم جد نخستین ما از خاك میباشد، و یا خلقت همه
انسانها از خاك، چرا که مواد غذایی که وجود انسان و حتی نطفه او را تشکیل میدهد اعم از مواد حیوانی و گیاهی همه از خاك
مایه میگیرد.
مرحله دوم مرحله نطفه است که مربوط به همه انسانها جز آدم و همسرش حواست.
مرحله سوم مرحلهاي است که نطفه تکامل یافته، و نمو قابل ملاحظهاي نموده، و به صورت یک قطعه خون بسته در آمده است.
چیزي شبیه به گوشت جویده شده) و مرحله ظهور اعضاء، مرحله حس و حرکت است که قرآن در اینجا ) « مضغه » بعد از این، مرحله
سخنی از این سه مرحله به میان نیاورده هر چند در آیات دیگر به آن اشاره کرده است. ص: 286
در اینجا چهارمین مرحله را مرحله تولد جنین ذکر میکند، و مرحله پنجم را مرحله تکامل قدرت و قوت جسمی که بعضی آن را
سن سی سالگی میدانند که در آن حد اکثر نمو قواي جسمانی حاصل میشود و بعضی آن را کمتر یا بیشتر گفتهاند، البته ممکن
کرده است. « بلوغ اشد » است در افراد متفاوت باشد و قرآن از آن تعبیر به
از آن به بعد مرحله عقب گرد و از دست دادن نیروها آغاز میشود و تدریجا دوران پیري که مرحله ششم است فرا میرسد.
سر انجام پایان عمر که آخرین مرحله است فرا رسیده و انتقال از این سرا، به سراي جاویدان تحقق مییابد.
آیا با این همه تغییرات و تطوّرات منظم، و حساب شده، باز هم جاي تردید در قدرت و عظمت مبدأ عالم هستی و الطاف و مواهب
او وجود دارد؟
سورة غافر( 40 ): آیۀ 68 ..... ص : 286
(آیه 68 )- در این آیه سخن از مهمترین مظاهر قدرت پروردگار یعنی مسأله حیات و مرگ به میان میآورد، همان دو پدیدهاي که
هُوَ الَّذِي ) « او کسی است که زنده میکند و میمیراند » : با تمام پیشرفت علوم بشري هنوز جزء معمّاهاي ناگشوده است، میفرماید
یُحْیِی وَ یُمِیتُ).
جالب این که از موجودات زنده تک سلولی گرفته، تا حیوانات غول پیکر و از اعماق اقیانوسهاي تاریک و ظلمانی گرفته، تا
پرندگانی که بر اوج آسمانها پرواز میکنند، از گیاه ذرهبینی بسیار کوچکی که در لابلاي امواج اقیانوس شناور است، تا درختانی
که دهها متر طول قامت دارند، هریک داراي نوعی حیات و شرائطی مخصوص به خود میباشند و به همین نسبت مرگهاي آنها نیز
متفاوت است، و بدون شک چهرههاي حیات متنوعترین چهرههاي جهان خلقت و اعجاب انگیزترین آنهاست.
اما قابل توجه این که هیچ یک از این مسائل مهم و پیچیده در برابر قدرت او سختی و مشکلی ندارد، و به محض اراده و فرمانش
صورت میگیرد.
و هنگامی که کاري مقرّر کند تنها به آن میگوید: ص: 287 » : لذا در پایان آیه میفرماید
فَإِذا قَضی أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ). ) !« موجود باش! بیدرنگ موجود میشود
سورة غافر( 40 ): آیۀ 69 ..... ص : 287
(آیه 69 )- سرنوشت ستیزه جویان مغرور: باز هم در اینجا سخن از کسانی است که در آیات الهی به مجادله بر میخیزند.
أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ ) « آیا ندیدي کسانی را که در آیات خدا مجادله میکنند چگونه از راه حق منحرف میشوند » : نخست میگوید
صفحه 253 از 472
یُجادِلُونَ فِی آیاتِ اللَّهِ أَنَّی یُصْرَفُونَ).
این مجادله و گفتگوهاي توأم با لجاجت و عناد، این تقلیدهاي کورکورانه و تعصبهاي بیپایه سبب میشود که آنها از صراط
مستقیم به بیراهه کشیده شوند، چرا که حقایق تنها در پرتو روح حق جویی آشکار میگردد.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 70 ..... ص : 287
همان کسانی که کتاب (آسمانی) و آنچه رسولان خود را بدان » : (آیه 70 )- سپس به توضیح بیشتر در باره آنها پرداخته، میافزاید
الَّذِینَ کَذَّبُوا بِالْکِتابِ وَ بِما أَرْسَلْنا بِهِ رُسُلَنا). ) « فرستادهایم تکذیب کردند
فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ). ) « آنان به زودي (نتیجه شوم کار خود را) میفهمند » : و در پایان آیه آنها را با این سخن تهدید میکند
سورة غافر( 40 ): آیۀ 71 ..... ص : 287
إِذِ الْأَغْلالُ فِی أَعْناقِهِمْ وَ ) « آن هنگام که غلها و زنجیرها بر گردن آنها قرار گرفته و با این غل و زنجیر آنها را میکشند » -( (آیه 71
السَّلاسِلُ یُسْحَبُونَ).
سورة غافر( 40 ): آیۀ 72 ..... ص : 287
فِی الْحَمِیمِ ثُمَّ فِی النَّارِ یُسْجَرُونَ). ) !« به درون آب جوشان، و سپس در آتش دوزخ سوزانده میشوند » -( (آیه 72
سورة غافر( 40 ): آیۀ 73 ..... ص : 287
(آیه 73 )- علاوه بر این عذابهاي جسمانی آنها را با یک سلسله عذابهاي دردناك روحی مجازات میکنند، از جمله همان است که
ثُمَّ قِیلَ لَهُمْ ) !؟« سپس به آنها گفته میشود: کجایند آنچه را همتاي خدا قرار میدادید » : در این آیه به آن اشاره کرده، میفرماید
أَیْنَ ما کُنْتُمْ تُشْرِکُونَ).
سورة غافر( 40 ): آیۀ 74 ..... ص : 287
مِنْ دُونِ اللَّهِ). تا از شما شفاعت کنند و از میان این عذابهاي ) « جز خدا پرستش میکردید » (آیه 74 )- همان معبودهایی را که
دردناك و امواج متلاطم آتش ص: 288
دوزخ رهایی بخشند، مگر بارها نگفتید که ما اینها را به خاطر آن پرستش میکنیم که شفیعان ما باشند؟ پس کجا رفت شفاعتشان؟!
قالُوا ضَلُّوا عَنَّا). ) « میگویند: همه از نظر ما پنهان و گم شدند » ولی آنها با سر افکندگی و سرشکستگی در پاسخ
ما اصلا » : سپس آنها میبینند که اصل اعتراف به عبودیت بتها داغ ننگی بر پیشانیشان است، لذا در مقام انکار بر میآیند و میگویند
بَلْ لَمْ نَکُنْ نَدْعُوا مِنْ قَبْلُ شَیْئاً). ) !« قبل از این چیزي پرستش نمیکردیم
اینها اوهام و خیالاتی بیش نبودند که ما آنها را واقعیتهایی میپنداشتیم، اما امروز براي ما روشن شده که آنها اسمهایی بیمسمی و
الفاظی بیمعنی و مفهومند که پرستش آنها جز ضلالت و گمراهی و بیهودگی هیچ نبود، بنابر این آنها یک واقعیت غیر قابل انکار
را بازگو میکنند.
صفحه 254 از 472
کَذلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ الْکافِرِینَ). ) « این گونه خداوند کافران را گمراه میسازد » : در پایان آیه میفرماید
کفر و لجاجت آنها پرده و حجابی بر قلب و فکر آنها میشود، لذا راه مستقیم حق را گذارده، در بیراهه گام مینهند و در قیامت نیز
از راه بهشت محروم شده به بیراهه دوزخ کشیده میشوند، آري این چنین خداوند کافران را گمراه میسازد.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 75 ..... ص : 288
این عذابها به خاطر آن » : (آیه 75 )- این آیه به علت گرفتاریهاي این گروه در این همه بلا و مصیبت و عذاب اشاره کرده، میگوید
ذلِکُمْ بِما کُنْتُمْ تَفْرَحُونَ ) !« است که به ناحق در زمین شادي میکردید و از روي غرور و مستی (شهوات) به خوشحالی میپرداختید
فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ بِما کُنْتُمْ تَمْرَحُونَ).
از مخالفت با پیامبران و کشتن مؤمنان و در فشار گذاردن محرومان و مستضعفان لذت میبردید، اکنون باید کفاره آن همه شادي
بیجا و غرور و غفلت و مستی شهوت را در میان این غل و زنجیرها، و در لابلاي شعلههاي آتش بدهید.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 76 ..... ص : 288
ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ ) « وارد شوید از درهاي جهنم، و جاودانه در آن بمانید » : (آیه 76 )- این جاست که به آنها خطاب میشود که
خالِدِینَ فِیها). ص: 289
فَبِئْسَ مَثْوَي الْمُتَکَبِّرِینَ). ) « و چه بد است جایگاه متکبّران »
این جمله تأکید مجددي است بر این که سر چشمه اصلی بدبختهاي آنها همان کبر و غرور بوده است.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 77 ..... ص : 289
(آیه 77 )- باز هم صبر کن: به دنبال بحثهاي گذشته در زمینه کارشکنیهاي کفار و کبر و غرور و تکذیب آنها نسبت به آیات الهی
در این آیه و آیه بعد، پیامبر صلّی اللّه علیه و اله را دلداري داده، امر به صبر و استقامت در مقابل این مشکلات میکند.
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ). ) « اکنون که چنین است صبر کن که وعده خدا حق است » : نخست میفرماید
هم وعده پیروزي که به تو داده شده، و هم وعده مجازات دردناك مستکبران مغرور و تکذیب کننده، هر دو حق است و بدون
شک تحقق مییابد.
سپس براي اینکه دشمنان حق چنین تصور نکنند که اگر در مجازاتشان تأخیري رخ دهد میتوانند از چنگال کیفر و عذاب الهی
بگریزند اضافه میکند:
و هر گاه قسمتی از مجازاتهایی را که به آنها وعده دادهایم در حال حیاتت به تو ارائه دهیم، و یا تو را (پیش از آن که آنان گرفتار »
و ما به وعدههاي خود در باره آنان عمل « عذاب شوند) از دنیا ببریم (مهم نیست) چرا که همه آنان را تنها بسوي ما باز میگردانند
خواهیم کرد (فَإِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیْنا یُرْجَعُونَ).
وظیفه تو تنها ابلاغ آشکار و اتمام حجت بر همگان است، تا دلهاي بیدار در پرتو تبلیغ تو روشن گردد، و براي مخالفان نیز جاي
عذر و بهانهاي باقی نماند، تو به هیچ چیزي جز به انجام این وظیفه، دلبستگی نداشته باش!
سورة غافر( 40 ): آیۀ 78 ..... ص : 289
صفحه 255 از 472
( آیه 78 )- باز براي مزید تسلی خاطر و دلداري پیامبر اشاره به وضع مشابه پیامبران پیشین میکند، که آنها نیز گرفتار چنین
ما پیش از تو رسولانی فرستادیم، » : مشکلاتی بودند ولی همچنان به راه خود ادامه دادند، و پیروزي را در آغوش گرفتند، میفرماید
وَ لَقَدْ ) « سرگذشت گروهی از آنان را (در قرآن) براي تو بازگو کردهایم، هر چند سرگذشت گروهی دیگر را براي تو بیان ننمودیم
أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ). ص: 290
هر کدام با صحنههایی از این قبیل و مشکلاتی طاقت فرسا دست به گریبان بودند، و در مقابل آنها اقوام لجوج و متکبر و مغرور
فراوان قرار داشتند، ولی سر انجام آیین حق پیروز گشت و ظالمان و مجرمان مغلوب شدند.
اخبار متعدّدي در منابع مختلف اسلامی وارد شده که پیامبران الهی 124 هزار نفر بودند.
و از آنجا که مشرکان و کافران بهانهجو و لجوج هر روز در برابر انبیاي الهی تقاضاي معجزه دلخواه خود را داشتند، و مشرکان زمان
هیچ پیامبري حق نداشت و » : پیامبر صلّی اللّه علیه و اله نیز همین شیوه را تکرار میکردند، قرآن در دنباله این سخن اضافه میکند
وَ ما کانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَۀٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ). ) !« نمیتوانست معجزهاي جز به فرمان خدا بیاورد
اصولا همه معجزات در اختیار خداست، و بازیچه دست کفار نمیتواند باشد.
سپس با لحنی جدّي و تهدیدآمیز به کسانی که میگفتند اگر راست میگویی چرا عذاب الهی به سراغ ما نمیآید هشدار میدهد
هنگامی که فرمان الهی (براي مجازات این منکران لجوج) صادر شود در میان آنها به حق داوري خواهد شد، و پیروان باطل » : که
فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِیَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْمُبْطِلُونَ). ) « در آن هنگام زیان خواهند کرد
در آن روز درهاي توبه بسته میشود و رهروان راه باطل به روشنی میبینند که تمام سرمایههاي هستی خود را از کف داده و متاعی
نخریدند.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 79 ..... ص : 290
(آیه 79 )- منافع گوناگون چهار پایان: بار دیگر به نشانههاي قدرت خداوند و مواهب گستردهاش نسبت به انسانها باز میگردد، و
گوشه دیگري از آن را شرح میدهد، تا هم به عظمت او آشناتر شوند، و هم حسّ شکر گزاري را که وسیلهاي براي معرفت اللّه
است در آنها برانگیزد.
اللَّهُ الَّذِي ) « خداوند همان کسی است که چهار پایان را براي شما آفرید، تا بر آنها سوار شوید، و از آنها تغذیه کنید » : میفرماید
جَعَلَ لَکُمُ الْأَنْعامَ لِتَرْکَبُوا مِنْها وَ مِنْها تَأْکُلُونَ). ص: 291
بعضی از آنها تنها براي تغذیه مورد استفاده قرار میگیرند همچون گوسفند، و بعضی هم براي سواري و هم براي تغذیه مانند شتر
که هم کشتی بیابانهاي خشک و سوزان است و هم وسیلهاي براي تغذیه آدمیان!
سورة غافر( 40 ): آیۀ 80 ..... ص : 291
و» : (آیه 80 )- از این گذشته استفادههاي فراوان دیگري نیز از آنها میشود، همانگونه که آیه شریفه به آن اشاره کرده، میفرماید
وَ لَکُمْ فِیها مَنافِعُ). ) « براي شما در آنها منافع بسیاري (جز اینها) است
از شیر و پشم و پوست و سایر اجزاي آنها استفاده میکنید و حتی فضولات بدن آنها نیز در کشاورزي و غیره قابل استفاده است.
وَ لِتَبْلُغُوا عَلَیْها حاجَۀً فِی ) « تا بوسیله آنها به مقصدي که در دل دارید برسید » : سپس میافزاید منظور دیگر از آفرینش آنها این بوده
صُدُورِکُمْ).
صفحه 256 از 472
تعبیر فوق میتواند اشاره به استفادههاي تفریحی، هجرت و سیاحت، مسابقهها و گاه کسب ابهت و مانند آن باشد.
« و بر آنها (چهار پایان) و بر کشتیها سوار میشوید » : و از آنجا که اینها همه وسیله مسافرت در خشکی هستند، در پایان آیه میافزاید
(وَ عَلَیْها وَ عَلَی الْفُلْکِ تُحْمَلُونَ).
در کشتیها خاصیتی آفرید که با تمام ثقل و سنگینی بر روي آب باقی بماند، و جریان بادها را آن چنان منظم قرار داده که میتوان
.« با آن به دیدار آشنا رسید » از آنها در مسیرهاي معینی پیوسته استفاده کرد و
سورة غافر( 40 ): آیۀ 81 ..... ص : 291
و خدا آیاتش را همواره به شما نشان میدهد، پس (بگویید) » : (آیه 81 )- در این آیه براي تأکید و گرفتن اقرار از همگان میفرماید
یُرِیکُمْ آیاتِهِ فَأَيَّ آیاتِ اللَّهِ تُنْکِرُونَ) !َ؟« کدامیک از آیات خدا را میتوانید انکار کنید
میتوانید انکار کنید یا آیات او را در انفس؟ « آفاق » .آیا آیات و نشانههاي او را در
به راستی با این که آیات و نشانههاي او براي همگان روشن است چرا گروهی راه انکار را پیش میگیرند؟
ص: 292
سورة غافر( 40 ): آیۀ 82 ..... ص : 292
(آیه 82 )- آخرین آیات سوره مؤمن در حقیقت یک نوع نتیجه گیري از بحثهاي گذشته است.
أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی ) !؟« نخست میگوید: آیا آنها در زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که قبل از آنها میزیستند چگونه شد
الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَۀُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ).
کانُوا أَکْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَ دَّ ) « که از نظر تعداد نفرات از آنها بیشتر، و از نظر قوت و آثارشان در زمین از آنها فزونتر بود » همان کسانی
قُوَّةً وَ آثاراً فِی الْأَرْضِ).
آثارا فی » کثرت نفرات آنها را از قبورشان میتوان شناخت، و قدرت و آثارشان را در زمین از آنچه از آنها به یادگار مانده! تعبیر به
ممکن است اشاره به پیشرفت گسترده کشاورزي آنها باشد- چنانکه در آیه 9 سوره روم آمده- و یا اشاره به ساختمانهاي « الارض
عظیم و بناهاي محکم اقوام پیشین در دل کوهها و بر صحنه دشتها- چنانکه در آیه 128 و 129 سوره شعرا بیان شده است.
نیروهایی را که به دست میآورند هرگز (به هنگام وزش طوفان بلا و عذاب الهی) نتوانست آنها را بینیاز سازد و » ولی به هر حال
فَما أَغْنی عَنْهُمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ). بلکه تمام این قدرتها در لحظاتی کوتاه درهم کوبیده شدند. ) « نجات دهد
سورة غافر( 40 ): آیۀ 83 ..... ص : 292
هنگامی که » : (آیه 83 )- در این آیه به چگونگی برخورد آنها با پیامبران و معجزات و دلائل روشن انبیا اشاره کرده، میگوید
رسولان آنها با معجزات و دلائل روشن به سراغ آنها آمدند (از آنان روي گرداندند، و) تنها به معلوماتی که خود داشتند دل بستند
و غیر آن را هیچ شمردند (فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ). « و خوشحال بودند
وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ ) « آنچه را از عذاب و تهدیدهاي الهی به باد استهزا میگرفتند بر سر آنان فرود آید » و همین امر سبب شد تا
یَسْتَهْزِؤُنَ).
یعنی با اتکاي به علوم محدود بشري، خواه در معارف عقلی و اعتقادات یا ص: 293
صفحه 257 از 472
در دنیا و یا شبهات واهی که آن را علم میپنداشتند، علومی را که از سر چشمه وحی صادر شده بود نفی میکردند و به باد استهزا
میگرفتند، و به علوم اندك خوشحال بودند و خویشتن را بکلی از انبیا بینیاز میدیدند.
سورة غافر( 40 ): آیۀ 84 ..... ص : 293
پس هنگامی که شدت عذاب ما را دیدند » : (آیه 84 )- قرآن نتیجه این خودخواهی و غرور را در این آیه و آیه بعد چنین بیان کرده
(عذابی که براي ریشه کن کردن آنها نازل شده بود و فرمان قطعی پروردگار را در زمینه نابودیشان به همراه داشت، از کرده خود
پشیمان شدند، خود را موجودي ضعیف و ناتوان دیدند و رو به درگاه حق آوردند و فریادشان بلند شد و) گفتند: اکنون به خداوند
فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ کَفَرْنا بِما ) !« یگانه ایمان آوردیم، و نسبت به معبودهایی که شریک او میشمردیم کافر شدیم
کُنَّا بِهِ مُشْرِکِینَ).
سورة غافر( 40 ): آیۀ 85 ..... ص : 294
فَلَمْ یَکُ یَنْفَعُهُمْ إِیمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا ) « اما هنگامی که عذاب ما را مشاهده کردند ایمان آنها به حالشان سودي نداشت » -( (آیه 85
درهاي توبه بسته میشود. « عذاب استیصال » بَأْسَنا). چرا که به هنگام نزول
این سنت الهی است که در مورد » : این حکم مخصوص افراد یا اقوام معینی نیست، بلکه چنانکه قرآن در دنبال همین سخن میگوید
سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِبادِهِ). ) « بندگان گذشته نیز اجرا شده است
« و در آن هنگام (که عذاب الهی دامانشان را فرو گرفت) خسران و زیان کافران آشکار شد » : سپس آیه را با این جمله پایان میدهد
(وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْکافِرُونَ).
آن روز فهمیدند که سرمایهاي جز مشتی غرور و پندار نداشتند، و آنچه را آب حیات خیال میکردند سرابی بیش نبود.
پایان » ! و به این ترتیب سوره مؤمن که با توصیف حال کافران مغرور آغاز شده بود، با پایان زندگی دردناك آنها خاتمه مییابد
« سوره مؤمن
ص: 295
سوره فصّلت [ 41 ] ..... ص : 295
اشاره
نازل شده و داراي 54 آیه است « مکّه » این سوره در
محتواي سوره: ..... ص : 295
محتواي این سوره را میتوان در چند بخش خلاصه کرد:
-1 توجه به قرآن و بحثهاي فراوانی پیرامون آن.
-2 توجه به آفرینش آسمان و زمین، مخصوصا آغاز آفرینش جهان از ماده گازي شکل (دخان) و مراحل پیدایش کره زمین و
کوهها و گیاهان و حیوانات.
صفحه 258 از 472
-3 اشاراتی به سرگذشت اقوام مغرور و سرکش پیشین، از جمله قوم عاد و ثمود، و سرنوشت دردناك آنها و اشاره کوتاهی به
داستان موسی (ع).
-4 انذار و تهدید مشرکان و کافران مخصوصا با ذکر آیات تکان دهندهاي در باره قیامت و گواهی اعضاي بدن حتی پوست تن
انسان، و توبیخ شدید پروردگار نسبت به آنها به هنگامی که در برابر عذاب الهی قرار میگیرند.
-5 پارهاي از دلائل رستاخیز و قیامت و خصوصیات و ویژگیهاي آن.
و بازگشتی بر مسأله معاد پایان میبخشد. « آیات آفاقی و انفسی پروردگار » -6 سر انجام سوره را با بحث جالب و کوتاهی پیرامون
فضیلت تلاوت سوره: ..... ص : 295
را بخواند خداوند به تعداد هر حرفی از آن ده حسنه به او « حم سجده » هر کس که » : در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام میخوانیم
.« عطا میکند
در حدیث دیگري نقل شده که: پیامبر صلّی اللّه علیه و اله هیچ شب به خواب نمیرفت مگر ص: 296
را میخواند. « حم سجده » و « تبارك » این که سوره
آغاز میشود و آیه 37 « حم » از این جهت است که با « حم سجده » از آیه سوم آن گرفته شده، و به « ف ّ ص لت » نامگذاري این سوره به
آن آیه سجده است.
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 1 ..... ص : 296
(آیه 1)- باز هم عظمت قرآن: در روایات اسلامی آمده است که رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله پیوسته بتهاي مشرکان را مذمت
میکرد، و قرآن را بر آنها میخواند تا به راه توحید باز گردند، اما آنها میگفتند: این شعر محمد است، و بعضی میگفتند:
است (کهانت غیب گوییهایی بود که گروهی به ادعاي خود ارتباط با جنیان داشتند) و بعضی میگفتند: اینها « کهانت » این
گذاشته است). « قرآن » خطبههاي زیبایی است که او میخواند (و نامش را
اینهایی را که محمد میگوید: چیست؟ « ابا عبد شمس » گفت: اي « ولید بن مغیره » به « ابو جهل » روزي
گفت: بگذارید سخنانش را بشنوم، گفت: اي محمّد! چیزي از اشعارت را براي من بخوان! فرمود: شعر نیست، بلکه کلام خداست
که پیامبران و رسولانش را با آن میفرستاده.
فَإِنْ أَعْرَضُوا » گفت: هر چه هست بخوان! رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله قرائت سوره حم سجده را آغاز کرد، هنگامی که به آیه
از شنیدن آن لرزید و مو بر تنش راست شد، از جا « ولید » ، آیه 13 همین سوره) رسید ) « فَقُلْ أَنْذَرْتُکُمْ صاعِقَۀً مِثْلَ صاعِقَۀِ عادٍ وَ ثَمُودَ
برخواست و به سوي خانه خود رفت و به سراغ قریش نیامد! این روایت به خوبی نشان میدهد که تا چه حد آیات این سوره پر
جاذبه و تکان دهنده است، تا آنجا که در اندیشمند متعصب عرب چنین عکس العملی را ص: 297
بجا می گذارد.
به تفسیر آیات باز گردیم.
حم). ) « حا- میم » : برخورد میکنیم « حروف مقطعه » باز در آغاز این سوره به
را « م» و « حمید » را اشاره به « ح» را نام سوره و یا « حم » که براي دومین بار در آغاز سورههاي قرآن خودنمایی میکند، که بعضی
صفحه 259 از 472
که دو نام از نامهاي بزرگ خداوند است دانستهاند. « مجید » اشاره به
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 2 ..... ص : 297
تَنْزِیلٌ ) « این کتابی است که از سوي خداوند رحمن و رحیم نازل شده است » : (آیه 2)- سپس اشاره به عظمت قرآن کرده، میگوید
مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ).
او دست به دست هم دادهاند و نزول این آیات را سبب شده است. « رحمت خاصه » خداوند و « رحمت عامه »
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 3 ..... ص : 297
(آیه 3)- بعد از بیان اجمالی فوق در باره قرآن به بیان تفصیلی پرداخته، و اوصاف پنج گانهاي براي این کتاب آسمانی بیان
میکند، اوصافی که ترسیم روشن و گویایی از چهره اصلی قرآن در بر دارد.
کِتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ). و شرح و تفصیل تمام ) « کتابی که آیاتش هر مطلبی را در جاي خود بازگو کرده » : نخست میگوید
نیازمندیهاي انسان را در تمام زمینهها ذکر نموده است.
قُرْآناً عَرَبِیا). ) « در حالی که فصیح و گویاست »
لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ). ) « براي جمعیتی که آگاهند »
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 4 ..... ص : 297
بَشِیراً وَ نَذِیراً). ) « قرآنی که بشارت دهنده و بیم دهنده است » -( (آیه 4
نیکان را بشارت میدهد و مجرمان را تهدید میکند.
فَأَعْرَضَ أَکْثَرُهُمْ فَهُمْ لا یَسْمَعُونَ). ) « ولی بیشتر آنها روي گردان شدند از این رو چیزي نمیشنوند »
به این ترتیب نخستین امتیاز این کتاب بزرگ آسمانی این است که مسائل مختلف مورد نیاز بشر در آن تبیین و تشریح شده است،
ولی افسوس که متعصبان لجوج گوش شنوا ندارند، گویی کرند و هیچ نمیشنوند.
ص: 298
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 5 ..... ص : 298
(آیه 5)- اما عکس العمل منفی این کوردلان به همین جا ختم نمیشد، بلکه تلاش و کوشش داشتند که پیامبر صلّی اللّه علیه و اله
را از دعوت خود مأیوس سازند، و به او ثابت کنند که در مقابل دعوت تو گوش شنوایی در این دیار نیست، و بیهوده تلاش مکن!
آنها گفتند: قلبهاي ما در برابر دعوت تو در پوششهایی قرار گرفته، و گوشهاي ما سنگین است، و میان ما و تو » : آیه شریفه میگوید
وَ قالُوا قُلُوبُنا فِی أَکِنَّۀٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَیْهِ وَ فِی آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَیْنِنا وَ بَیْنِکَ حِجابٌ). ) !« حجابی وجود دارد
فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ). ) « تو به دنبال عمل خود باش، ما هم براي خود عمل میکنیم » حال که چنین است کار به کار ما نداشته باش
این نهایت وقاحت و بیشرمی و نادانی است که انسان با تمام وجودش این چنین از حق گریزان باشد.
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 6 ..... ص : 298
صفحه 260 از 472
(آیه 6)- مشرکان چه کسانی هستند؟ این آیه همچنان سخن از مشرکان و کافران میگوید، و در حقیقت پاسخی است به گفتاري
که از آنها در آیات قبل نقل شده، و دفع هر گونه توهّم و اشتباه در زمینه دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله.
قُلْ إِنَّما أَنَا ) « بگو: من تنها انسانی مثل شما هستم و این حقیقت پیوسته بر من وحی میشود که معبود شما فقط یکی است » : میفرماید
بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ).
نه مدعی فرشته بودنم، و نه انسانی از یک نژاد برتر و نه خداوند و نه فرزند خدا هستم بلکه انسانی همچون شما هستم با این تفاوت
که پیوسته فرمان توحید به من وحی میشود.
« اکنون که چنین است تمام توجه خویش را به این معبود یکتا کنید و (از شرك و گناه) توبه و استغفار نمایید » : سپس ادامه میدهد
(فَاسْتَقِیمُوا إِلَیْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ).
وَ وَیْلٌ لِلْمُشْرِکِینَ). ) « واي بر مشرکان » : سپس به عنوان هشدار و اعلام خطر میافزاید
ص: 299
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 7 ..... ص : 299
همان » : (آیه 7)- این آیه به معرفی مشرکان پرداخته، و جملهاي را در این زمینه بازگو میکند که منحصر به این آیه است میفرماید
الَّذِینَ لا یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ کافِرُونَ). ) « کسانی که زکات را ادا نمیکنند و نسبت به آخرت کافرند
منظور از ترك زکات، ترك انفاقی است که نشانه عدم ایمان آنها به خداست و به همین دلیل در ردیف عدم ایمان به معاد ذکر
شده، و یا ترك زکات توأم با انکار وجوب آن است.
خداوند بزرگ براي فقیران در اموال اغنیا فریضهاي قرار داده که جز با اداء آن » : در حدیثی از امام صادق علیه السّلام آمده است
.« شایسته ستایش نیستند، و آن زکات است که به وسیله آن خون خود را حفظ میکنند و نام مسلمان بر آنها گذارده میشود
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 8 ..... ص : 299
(آیه 8)- در این آیه به معرفی گروهی که در نقطه مقابل این مشرکان بخیل و بیایمان قرار دارند، و جزاي آنها، پرداخته میگوید:
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا ) « کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند اجر و پاداشی جاودانی و قطع ناشدنی دارند »
الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ).
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 9 ..... ص : 299
(آیه 9)- دورانهاي آفرینش آسمانها و زمین: در اینجا نمونهاي از آیات آفاقی و نشانههاي عظمت و علم و قدرت خدا در آفرینش
زمین و آسمان و آغاز خلقت موجودات را ذکر میکند و به پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله دستور میدهد کافران و مشرکان را
مخاطب ساخته و از آنها سؤال کند آیا خداوندي را که مبدأ این عوالم پهناور و گسترده است هرگز میتوانند انکار کنند؟ تا از این
طریق وجدان و عقل و هوش آنها را بیدار کند.
قُلْ أَ إِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِی ) !؟« بگو: آیا شما به آن کسی که زمین را در دو روز آفرید کافر هستید » : میفرماید
یَوْمَیْنِ).
وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً). ) « و براي او شبیه و نظیرهایی قائل میشوید »
صفحه 261 از 472
وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً). ) « و براي او شبیه و نظیرهایی قائل میشوید »
ذلِکَ رَبُّ الْعالَمِینَ). ص: 300 ) « او پروردگار جهانیان است »
آیا کسی که این جهان را هم اکنون تدبیر میکند، او خالق این آسمان و زمین نیست؟
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 10 ..... ص : 300
او در زمین کوههایی قرار داد » : (آیه 10 )- در این آیه به آفرینش کوهها، و معادن و برکات زمین، و مواد غذایی پرداخته، میفرماید
وَ جَعَلَ فِیها رَواسِیَ مِنْ ) « و برکات و منافعی در آن آفرید، و مواد غذایی مختلف آن را مقدر فرمود، اینها همه در چهار روز بود
فَوْقِها وَ بارَكَ فِیها وَ قَدَّرَ فِیها أَقْواتَها فِی أَرْبَعَۀِ أَیَّامٍ).
سَواءً لِلسَّائِلِینَ). ) « این مواد غذایی درست به اندازه نیاز نیازمندان و تقاضا کنندگان است »
به این ترتیب خداوند نیازمندیهاي همه نیازمندان را پیش بینی کرده، و براي همه آنها آنچه لازم بوده است آفریده.
اشاره به معادن و منابع زیر زمینی و روي زمینی و درختان و نهرها و منابع آب است که مایه برکت و استفاده همه « بارك فیها » تعبیر
موجودات زنده زمین میباشد.
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 11 ..... ص : 300
سپس » : (آیه 11 )- بعد از پایان سخنان مربوط به آفرینش زمین و مراحل تکاملی آن به بحث از آفرینش آسمانها پرداخته، میفرماید
اراده آفرینش آسمان نمود- در حالی که به صورت دود بود- در این هنگام به آسمان و زمین فرمود: به وجود آیید و شکل گیرید،
ثُمَّ اسْتَوي إِلَی السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً). ) « چه از روي طاعت و چه اکراه
قالَتا أَتَیْنا طائِعِینَ). ) « آنها گفتند: ما از روي طاعت و امتثال فرمان میآییم »
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 12 ..... ص : 300
فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِی ) « در این هنگام خداوند آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفرید و کامل کرد » -( (آیه 12
یَوْمَیْنِ).
وَ أَوْحی فِی کُلِّ سَماءٍ أَمْرَها). و موجودات و مخلوقات مختلف را در آنها ) « و در هر آسمان آنچه را میخواست امر و فرمان داد »
آفرید و به آنها نظام بخشید.
وَ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ ) « و آسمان پایین را با چراغهایی [ستارگان زنیت بخشیدیم، و (با شهابها از رخنه شیاطین) حفظ کردیم »
وَ حِفْظاً). ص: 301
ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ). ) « این است تقدیر خداوند توانا و دانا » آري
آسمانها در آغاز به صورت دود بود) نشان میدهد که آغاز آفرینش آسمانها از توده گازهاي گسترده و ) « وَ هِیَ دُخانٌ » -1 جمله
عظیمی بوده است، و این با آخرین تحقیقات علمی در مورد آغاز آفرینش کاملا هماهنگ است.
به این معنی نیست که واقعا سخنی با لفظ گفته شده باشد، بلکه « خداوند به آسمان و زمین فرمود به شکل خود درآیید » -2 جمله
از روي اطاعت یا اکراه) اشاره به این ) « طوعا او کرها » گفته خداوند همان فرمان تکوینی، و اراده او بر امر آفرینش است، و تعبیر به
است که اراده قطعی خداوند به شکل گرفتن آسمانها و زمین تعلق یافته بود و در هر صورت میبایست آن مواد به چنین صورت
مطلوبی درآیند بخواهند یا نخواهند.
صفحه 262 از 472
آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفرید) اشاره به وجود دو دوران در ) « فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ » -3 جمله
آفرینش آسمانهاست که هر دورانی از آن میلیونها یا میلیاردها سال به طول انجامیده، و هر دوران به نوبه خود به ادوار دیگري
تقسیم میشود، این دو دوران ممکن است دوران تبدیل گازهاي فشرده به مایع و مواد مذاب، و دوران تبدیل مواد مذاب به جامد
بوده باشد.
باشد یعنی آسمانهاي فراوان و کرات بیشماري آفریدیم، و نیز ممکن « عدد تکثیر » هفت) ممکن است در اینجا ) « سبع » -4 عدد
باشد، یعنی عدد آسمانها درست هفت است، با این قید که تمام آنچه از کواکب و ستارگان ثوابت و سیارات را « عدد تعداد » است
میبینیم طبق گواهی جمله بعد در این آیه جزء آسمان اول است، به این ترتیب عالم آفرینش از هفت مجموعه بزرگ تشکیل یافته
که تنها یک مجموعه آن در برابر دیدگان انسانها قرار گرفته است.
آسمان پایین را به چراغهاي روشن ستارگان زینت بخشیدیم) دلیل بر این است که همه ) « وَ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ » -5 جمله
ستارگان زینت بخش آسمان اول میباشند و نه تنها زینت، بلکه در شبهاي تاریک براي گمشدگان بیابانها برگزیده تفسیر نمونه،
ج 4، ص: 302
چراغهایی هستند که هم با روشنایی خود راهنمایی میکنند، و هم سمت و جهت حرکت را معین میسازند.
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 13 ..... ص : 302
(آیه 13 )- از صاعقهاي همچون صاعقه عاد و ثمود بترسید! به دنبال گفتار مؤثري که در زمینه توحید و شناسایی خداوند در آیات
قبل آمد، در اینجا مخالفان لجوج را که این همه نشانههاي روشن و آیات بینات را نادیده میگیرند شدیدا انذار کرده و به آنان
اگر با این همه دلائل روي گردان شوند به آنها بگو: من شما را به صاعقهاي همچون صاعقه قوم عاد و » : هشدار داده، میگوید
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُکُمْ صاعِقَۀً مِثْلَ صاعِقَۀِ عادٍ وَ ثَمُودَ). ) « ثمود تهدید میکنم
از آن بترسید که همان صاعقههاي مرگبار و آتشزا و درهم کوبنده به سراغ شما بیاید و به زندگی ننگین شما خاتمه دهد.
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 14 ..... ص : 302
در آن هنگام که رسولان از پیش رو و پشت سر (و از هر سو) به سراغشان آمدند (و آنان را » : (آیه 14 )- سپس در این آیه میافزاید
إِذْ جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ). ) « دعوت کردند) که جز خداوند را نپرستید
یعنی پیامبران الهی از تمام وسائل هدایت و تبلیغ استفاده کردند، و از هر دري وارد شدند تا در دل این سیاه دلان نفوذ کنند.
آنها گفتند: اگر پروردگار ما » : اما ببینیم آنها در برابر تلاش عظیم و گسترده این رسولان الهی چه پاسخی گفتند؟! میفرماید
تا دعوت او را به ما ابلاغ کنند نه انسانهایی همانند خود ما (قالُوا لَوْ شاءَ رَبُّنا لَأَنْزَلَ مَلائِکَۀً). « میخواست فرشتگانی نازل میکرد
و اصلا اینها را از سوي خداوند نمیدانیم (فَإِنَّا « پس ما بطور مسلم به آنچه شما به آن فرستاده شدهاید کافریم » اکنون که چنین است
بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ).
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 15 ..... ص : 302
(آیه 15 )- در اینجا- چنانکه روش قرآن است- بعد از ذکر اجمال به تفصیل ص: 303
اما قوم عاد به ناحق در زمین تکبر ورزیدند (تا آنجا که) گفتند: چه کسی از ما نیرومندتر » : در باره عاد و ثمود پرداخته، میگوید
صفحه 263 از 472
فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَکْبَرُوا فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً). ) !؟« است
أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ ) !؟« آیا آنها نمیدانستند خداوندي که آنان را آفریده از آنها قویتر است » : اما قرآن در پاسخ این ادعا میگوید
الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً).
نه تنها خالق آنها که خالق تمام آسمانها و زمین است.
وَ کانُوا بِآیاتِنا یَجْحَدُونَ). ) « و آنها (بر اثر این پندار بیاساس) پیوسته آیات ما را انکار میکردند » : در پایان آیه میافزاید
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 16 ..... ص : 303
(آیه 16 )- آري! انسان بیمایه و کم ظرفیت هنگامی که مختصر قدرتی در خود احساس کند سر به طغیان بر میدارد، و حتی گاه از
بیخردي به مبارزه با قدرت خدا بر میخیزد، و خداوند بزرگ چقدر ساده و آسان با یک اشاره عوامل حیاتشان را به عامل
سر انجام تند بادي شدید و پر صدا و هولانگیز و » : مرگشان تبدیل میکند، چنانکه در همین ماجراي عاد در این آیه اضافه میکند
فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ ) « سرد و سخت، در روزهایی شوم و پر غبار، بر آنها فرستادیم، تا عذاب خوار کننده را در زندگی دنیا به آنها بچشانیم
رِیحاً صَرْصَراً فِی أَیَّامٍ نَحِساتٍ لِنُذِیقَهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا).
این تند باد عجیب چنانکه در آیات دیگر قرآن آمده چنان آنها را از زمین بلند میکرد و زمین میکوبید، همچون تنههاي درخت
خرما که از ریشه کنده شده باشد.
هفت شب و هشت روز میوزید، و تمام زندگی این قوم جبّار خودخواه مغرور را درهم میکوبید، و جز ویرانهاي از آن قصرهاي پر
شکوه و زندگی مرفّه و اموال سرشار باقی نماند.
وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزي . ) « و عذاب آخرت از آن هم خوار کنندهتر است » ، در پایان آیه میگوید: تازه این عذاب دنیا است
وَ هُمْ لا یُنْصَرُونَ). ) « و از هیچ سو یاري نمیشوند » و از همه سختتر این که: هیچ کس به یاري آنها نمیشتابد
ص: 304
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 17 ..... ص : 304
(آیه 17 )- سرنوشت قوم سرکش ثمود: بعد از توضیحی که در آیات گذشته پیرامون قوم عاد آمد در این آیه و آیه بعد از قوم ثمود
سخن به میان آورده، میگوید:
اما ثمود را هدایت کردیم (پیامبرمان صالح را با دلائل روشن به سوي آنها فرستادیم) ولی آنها نابینایی و گمراهی را بر هدایت »
وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَیْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمی عَلَی الْهُدي . ) !« ترجیح دادند
فَأَخَ ذَتْهُمْ صاعِقَۀُ الْعَذابِ الْهُونِ بِما ) « لذا صاعقه عذاب خوار کننده به خاطر اعمالی که انجام میدادند دامان آنها را فرو گرفت »
کانُوا یَکْسِبُونَ).
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 18 ..... ص : 304
(آیه 18 )- ولی از آنجا که گروهی هر چند اندك به صالح ایمان آورده بودند و ممکن است کسانی سؤال کنند: پس سرنوشت
آنها در میان موج وحشتناك صاعقه چه شد؟ آیا آنها نیز به آتش دیگران سوختند؟ قرآن در این آیه میافزاید:
وَ نَجَّیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ). ) « و کسانی را که ایمان آوردند و پرهیزکار بودند نجات بخشیدیم »
صفحه 264 از 472
بعضی از مفسّران گفتهاند: تنها 110 نفر به صالح ایمان آوردند.
این گروه را ایمان و تقوایشان نجات داد، و آن گروه طاغی را کفر و اعمال سوئشان گرفتار عذاب الهی ساخت.
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 19 ..... ص : 304
(آیه 19 )- در آیات پیشین سخن از مجازات دنیوي کفار مغرور و ظالمان مجرم بود، اما در اینجا از عذاب آخرت آنها سخن
میگوید.
وَ یَوْمَ یُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَی ) « به خاطر بیاورید روزي را که دشمنان خدا را جمع کرده به سوي دوزخ میبرند » : نخست میفرماید
النَّارِ).
تا صفهاي بعد به آنها ملحق شوند (فَهُمْ یُوزَعُونَ). « صفوف پیشین را نگه میدارند » و براي این که صفوف آنها به هم پیوسته باشد
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 20 ..... ص : 304
حَتَّی إِذا ما جاؤُها شَهِدَ ) !« وقتی به آن میرسند گوشها و چشمها و پوستهاي تنشان به آنچه میکردند گواهی میدهد » -( (آیه 20
عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ).
از پارهاي روایات بر میآید که همه اعضاي تن به نوبه خود اعمالی را که ص: 305
انجام دادهاند گواهی میدهند.
چه شاهدان عجیبی! که عضو پیکر خود انسانند، و شهادتشان به هیچ وجه قابل انکار نیست، چرا که در همه صحنهها حاضر و ناظر
نشان میدهد که دادگاه آنها در کنار جهنّم بر پا میشود. « حَتَّی إِذا ما جاؤُها » بوده، و به فرمان الهی به سخن آمدهاند! جمله
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 21 ..... ص : 305
(آیه 21 )- به هر حال آن روز، روز رسوایی بزرگ است، روزي است که تمام وجود انسان به سخن درآمده تمامی اسرار او را فاش
آنها به پوستهاي تنشان میگویند: چرا شما بر ضدّ ما » میکنند، و تمام گنهکاران را در وحشت عمیقی فرو میبرد، اینجاست که
وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا). ) ؟« گواهی دادید
ما که سالیان دراز شما را نوازش دادیم، از سرما و گرما حفظ کردیم، شستشو و نظافت و پذیرایی نمودیم، شما چرا این چنین؟! آنها
قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ ) « میگویند: همان خدایی که هر موجودي را به نطق در آورده، ما را به سخن در آورده است » در پاسخ
کُلَّ شَیْءٍ).
خداوند مأموریت افشاگري را در این روز و این دادگاه بزرگ بر عهده ما گذارده، و ما چارهاي جز اطاعت فرمان او نداریم.
وَ هُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ). ) « و او شما را نخستین بار آفرید، و بازگشتتان به سوي اوست » : سپس ادامه میدهند
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 22 ..... ص : 305
شما اگر گناهانتان را مخفی میکردید نه به خاطر این بود که از شهادت گوش و چشمها و پوستهاي » : (آیه 22 )- و باز میافزایند
بلکه شما باور نمیکردید روزي اینها بر ضد شما گواهی دهند (وَ ما کُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ یَشْهَدَ عَلَیْکُمْ سَمْعُکُمْ وَ لا « تنتان بیم داشتید
أَبْصارُکُمْ وَ لا جُلُودُکُمْ).
صفحه 265 از 472
وَ لکِنْ ) « بلکه (مخفی کاري شما به خاطر این بود که) گمان میکردید خداوند بسیاري از اعمالی را که انجام میدهید نمیداند »
ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا یَعْلَمُ کَثِیراً مِمَّا تَعْمَلُونَ). ص: 306
غافل از این که هم خداوند در همه جا شاهد و ناظر بر اعمال شماست، و از اسرار درون و برون شما آگاه است، و هم مأموران
مراقبت او همه جا با شما هستند، آیا هرگز میتوانید پنهان از چشم و گوش و حتی پوست تنتان عملی انجام دهید؟
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 23 ..... ص : 306
(آیه 23 )- در این آیه که ادامه سخنان اعضاي تن انسان است، میافزاید:
وَ ذلِکُمْ ) « این گمان بدي بود که در باره پروردگارتان داشتید، و همان موجب هلاکت شما گردید، و سر انجام از زیانکاران شدید »
ظَنُّکُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّکُمْ أَرْداکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ).
آیات فوق به خوبی گواهی میدهد که گمان بد در باره خداوند به قدري خطرناك است که گاه موجب هلاکت و عذاب ابدي
انسان میگردد به عکس، حسن ظن در باره خداوند موجب نجات در دنیا و آخرت است.
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 24 ..... ص : 306
(آیه 24 )- همنشینان بد: در تعقیب بحثی که در آیات گذشته پیرامون سرنوشت دشمنان خدا (أَعْداءُ اللَّهِ) آمد در این آیه و آیه بعد
به دو قسمت از مجازات دردناك آنها در آخرت و دنیا اشاره میکند.
و رهایی از آن امکان پذیر « اگر آنها صبر و شکیبایی کنند (یا نکنند) آتش دوزخ قرارگاهشان است » : نخست خداوند میفرماید
نیست (فَإِنْ یَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْويً لَهُمْ).
و اگر آنها تقاضاي رضایت و عفو پروردگار کنند (به جایی نمیرسد و) مورد عفو قرار » : سپس براي تأکید این مطلب میافزاید
وَ إِنْ یَسْتَعْتِبُوا فَما هُمْ مِنَ الْمُعْتَبِینَ). ) « نمیگیرند
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 25 ..... ص : 306
ما براي آنها همنشینانی (زشت سیرت) قرار دادیم، که » : (آیه 25 )- سپس به مجازات دردناك دنیوي آنها اشاره کرده، میفرماید
وَ قَیَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ فَزَیَّنُوا لَهُمْ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ). ) « زشتیها را از پیش رو و پشت سر آنها در نظرشان جلوه دادند
بر آنها که از یاد خداوند رحمان روي » : همین معنی به صورت گویاتري در آیات 36 و 37 سوره زخرف آمده آنجا که میفرماید
گردان شوند شیاطین را مسلّط ص: 307
.« میسازیم که همواره با آنان قرین هستند، این شیاطین آنها را از راه حق باز میدارند در حالی که گمان میکنند هدایت یافتهاند
فرمان عذاب الهی در باره آنها تحقق یافت، و به سرنوشت اقوام گمراهی از جن و انس » سپس میافزاید: به سبب این وضع اسفبار
وَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ). ) « که قبل از آنها بودند گرفتار شدند
إِنَّهُمْ کانُوا خاسِرِینَ). ) « آنها مسلما زیانکار بودند » سر انجام آیه را با این جمله پایان میدهد
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 26 ..... ص : 307
(آیه 26 )- جنجال کنید تا صداي دل نواز قرآن را نشنوند! به تناسب بحثهایی که در باره بعضی اقوام پیشین، در آیات گذشته آمد،
صفحه 266 از 472
(آیه 26 )- جنجال کنید تا صداي دل نواز قرآن را نشنوند! به تناسب بحثهایی که در باره بعضی اقوام پیشین، در آیات گذشته آمد،
و نیز به تناسب همنشینان بد سیرتی که حقایق را در نظر انسان وارونه جلوه میدهند در اینجا گوشهاي از انحراف و بد اندیشی
و کافران گفتند: گوش به این قرآن فرا ندهید و به هنگام » : مشرکان عصر پیامبر صلّی اللّه علیه و اله را مجسم ساخته، میگوید
وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ). ) !« تلاوت آن جنجال کنید شاید غالب شوید
این یک روش قدیمی براي مبارزه در برابر نفوذ حق است که امروز نیز به صورت گستردهتر و خطرناکتري ادامه دارد که براي
منحرف ساختن افکار مردم و خفه کردن صداي منادیان حق و عدالت، محیط را آن چنان پر از جنجال میکنند، که هیچ کس
صداي آنها را نشنود.
گاه با جار و جنجال و سوت و صفیر.
گاه با داستانهاي خرافی و دروغین.
گاه با افسانههاي عشقی و هوس انگیز.
گاه از مرحله سخن نیز فراتر رفته، مراکز سرگرمی و فساد، و انواع فیلمهاي مبتذل، و مطبوعات بی محتواي سرگرم کننده، و بازیهاي
دروغین سیاسی و هیجانهاي کاذب، و خلاصه هر چیزي که افکار مردم را از محور حق منحرف سازد به وجود میآورند.
ص: 308
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 27 ..... ص : 308
(آیه 27 )- این آیه به مجازات شدید این گونه افراد اشاره کرده، میفرماید:
« بطور مسلم به کافران (و در صف مقدم آنها، افرادي که مردم را از شنیدن آیات الهی باز میداشتند) عذاب شدیدي میچشانیم »
(فَلَنُذِیقَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا عَذاباً شَدِیداً).
این عذاب ممکن است در دنیا به صورت اسارت و کشته شدن به دست لشکریان ظفرمند اسلام باشد، و یا در آخرت، و یا هر دو.
وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي کانُوا یَعْمَلُونَ). ) « و آنها را به بدترین اعمالی که انجام میدادند کیفر میدهیم »
چه عملی بدتر از کفر و شرك، و انکار آیات الهی، و مانع شدن مردم از شنیدن سخنان حق است؟
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 28 ..... ص : 308
آتش سوزان جهنم! (ذلِکَ جَزاءُ أَعْداءِ اللَّهِ النَّارُ). « این آتش کیفر دشمنان خداست » : (آیه 28 )- سپس براي تأکید بیشتر میافزاید
لَهُمْ فِیها دارُ الْخُلْدِ). ) « سراي جاویدشان در آن خواهد بود » اما نه آتشی موقتی و زود گذر بلکه
جَزاءً بِما کانُوا بِآیاتِنا یَجْحَدُونَ). ) « کیفري است به خاطر این که آیات ما را انکار میکردند » آري! این عذاب شدید و دردناك
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 29 ..... ص : 308
(آیه 29 )- از آنجا که انسان وقتی به بلائی مبتلا میشود مخصوصا اگر بلاي سخت و سنگینی باشد به فکر مسبب اصلی میافتد، تا
او را پیدا کند و انتقام خود را از او بگیرد، گاه میخواهد اگر دستش برسد عامل اصلی را قطعه قطعه کند، لذا آیه شریفه به چنین
حالتی که براي کفار در دوزخ پیدا میشود اشاره کرده، میفرماید:
و کافران میگویند: پروردگارا! آنهایی را که از جن و انس ما را گمراه کردند به ما نشان ده تا آنها را زیر پاي خود نهیم (و »
وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا رَبَّنا أَرِنَا الَّذَیْنِ أَضَ لَّانا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ نَجْعَلْهُما تَحْتَ أَقْدامِنا ) !« لگدمالشان کنیم!) تا از پستترین مردم باشند
صفحه 267 از 472
لِیَکُونا مِنَ الْأَسْفَلِینَ). همان کسانی که به ما میگفتند: گوش به سخنان محمد ندهید.
ص: 309
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 30 ..... ص : 309
(آیه 30 )- نزول فرشتگان بر مؤمنان با استقامت: میدانیم روش قرآن براي تبیین مطالب این است که امور متضاد را در برابر هم قرار
میدهد تا با مقایسه با یکدیگر وضع آنها به خوبی روشن گردد، و از آنجا که در آیات گذشته سخن از منکران لجوجی در میان
بود که بر کفر پافشاري داشتند، در اینجا سخن از مؤمنانی است که در ایمانشان راسخ و پا برجا هستند، و خداوند به هفت پاداش و
موهبت که براي آنها قرار داده اشاره میکند.
به یقین کسانی که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت کردند فرشتگان الهی بر آنها نازل » : نخست میگوید
إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَۀُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا). نه از حوادث ) « میشوند که نترسید و غمگین مباشید
بیمناك آینده نگران باشید و نه از گناهان گذشته خود غمی به دل راه دهید.
میزنند، ولی در عمل استقامت ندارند، افرادي سست و ناتوانند که وقتی در برابر طوفان « اللّه » بسیارند کسانی که دم از عشق
شهوات قرار میگیرند با ایمان وداع کرده، و در عمل مشرك میشوند، و هنگامی که منافعشان به خطر میافتد همان ایمان ضعیف
و مختصر را نیز از دست میدهند.
است زیرا ایمان هنگامی که عمق و نفوذ کافی پیدا « ایمان » میوه درخت « عمل صالح » همچون « استقامت » البته نباید فراموش کرد که
کند انسان را دعوت به استقامت خواهد کرد، همان گونه که استقامت در مسیر حق نیز بر عمق ایمان میافزاید، و این دو تأثیر
متقابل دارند.
در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و اله آمده که شخصی خدمتش عرض کرد:
.« دستوري به من ده که به آن چنگ زنم و در دنیا و آخرت اهل نجات شوم »
«. قل ربّی اللّه ثمّ استقم بگو: پروردگار من اللّه است و بر این گفته خود بایست » : پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله فرمود
و بشارت باد بر » : که به آن اشاره شد. در سومین مرحله میگویند « حزن » و « خوف » پس از نخستین و دومین بشارت در مورد عدم
شما به آن بهشتی که به شما ص: 310
وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّۀِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ). ) « وعده داده شده است
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 31 ..... ص : 310
نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاةِ ) « ما یاران و مددکاران شما در زندگی دنیا و آخرت هستیم » : (آیه 31 )- و در چهارمین بشارت میافزایند
الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ)
.هرگز شما را تنها نمیگذاریم در نیکیها به شما کمک میکنیم و از لغزشها شما را حفظ مینماییم تا وارد بهشت شوید.
و هیچ قید و شرطی در « و در بهشت براي شما هر چه دلتان بخواهد از مواهب و نعمتها فراهم است » : در پنجمین بشارت میگویند
کار نیست (وَ لَکُمْ فِیها ما تَشْتَهِی أَنْفُسُکُمْ)
آنچه (از مواهب معنوي) طلب کنید به » .ششمین بشارت این که نه تنها نعمتهاي مادي و آنچه دلخواه شماست به شما میرسد، بلکه
وَ لَکُمْ فِیها ما تَدَّعُونَ) ) « شما داده میشود
صفحه 268 از 472
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 32 ..... ص : 310
(آیه 32 )- و بالأخره هفتمین و آخرین مژدهاي که به آنها میدهند این است که شما میهمان خدا در بهشت جاویدان او هستید و
« به عنوان پذیرایی یک میزبان از یک میهمان گرامی از سوي پروردگار غفور و رحیم به شما ارزانی داشته میشود » همه این نعمتها
(نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِیمٍ).
نکته: این که فرشتگان در چهارمین بشارت به مؤمنان با استقامت میگویند:
دلیل بر آن است که این مژدهها را به هنگامی که آنها در دنیا زندهاند از فرشتگان « ما دوستان شما در دنیا و آخرت هستیم »
میشنوند، اما نه بشارتی با زبان و الفاظ، بلکه بشارتهایی که مؤمنان با گوش جان میشنوند، و در مشکلات و گرفتاریها در اعماق
دل احساس میکنند و آرامش مییابند. و در پرتگاهها و لغزشگاهها به آنها ثبات قدم میدهد.
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 33 ..... ص : 310
(آیه 33 )- بدي را با نیکی دفع کن! در آیات گذشته سخن از کسانی در میان بود که مردم را از شنیدن آیات قرآن نهی میکردند،
چه کسی خوش گفتارتر است از آن » : ولی در اینجا از نقطه مقابل آنها که گفتارشان بهترین گفتار است سخن میگوید، میفرماید
کس که دعوت به سوي خدا میکند و عمل صالح انجام میدهد ص: 311
و با تمام وجودم اسلام را پذیرفتهام (وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَی اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنِی مِنَ ؟« و میگوید: من از مسلمانانم
الْمُسْلِمِینَ).
این آیه با صراحت، بهترین گویندگان را کسانی معرفی کرده که داراي این سه وصفند: دعوت به اللّه، عمل صالح، و تسلیم در برابر
حق.
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 34 ..... ص : 311
هرگز نیکی و بدي » : (آیه 34 )- بعد از بیان دعوت به سوي خداوند و اوصاف داعیان الی اللّه، روش دعوت را شرح داده، میگوید
لا تَسْتَوِي الْحَسَنَۀُ وَ لَا السَّیِّئَۀُ). ) « یکسان نیست
در حالی که مخالفان حق سلاحی جز بدگویی و افترا و سخریه و استهزاء و انواع فشارها و ستمها ندارند، باید سلاح شما پاکی و
تقوا و سخن حق و نرمش و محبت باشد.
مفهوم وسیعی دارد، تمام نیکیها و خوبیها و خیرات و برکات در مفهوم حسنه جمع است، همان گونه که « سیّئه » و « حسنه » گر چه
که « سیئه » و « حسنه » هر گونه انحراف و زشتی و عذاب در مفهوم سیئه خلاصه شده است، ولی در آیه مورد بحث آن شاخهاي از
مربوط به روشهاي تبلیغی است منظور میباشد.
ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ). ) « بدي را با نیکی دفع کن » : سپس براي تکمیل این سخن میافزاید
به وسیله حق باطل را دفع کن، و با حلم و مدارا، جهل و خشونت را، و با عفو و گذشت به مقابله با خشونتها برخیز، هرگز بدي را با
بدي، و زشتی را با زشتی پاسخ مگوي، که این روش انتقامجویان است و موجب لجاجت و سرسختی منحرفان میگردد.
ناگاه (خواهی دید) همان کس که میان تو و او » : در پایان آیه به فلسفه عمیق این برنامه در یک جمله کوتاه اشاره کرده، میفرماید
فَإِذَا الَّذِي بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ). ) !« دشمنی است گویی دوست گرم و صمیمی است
صفحه 269 از 472
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 35 ..... ص : 311
(آیه 35 )- از آنجا که چنین برخوردي با مخالفان کار ساده و آسانی نیست، و رسیدن به چنین مقامی نیاز به خودسازي عمیق
اخلاقی دارد، در این آیه مبانی ص: 312
اما جز کسانی که داراي صبر و استقامتند » : اخلاقی این گونه برخورد با دشمنان را در عبارتی کوتاه و پر معنی بیان کرده، میفرماید
وَ ما یُلَقَّاها إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا). ) « به این مقام نمیرسند
وَ ما یُلَقَّاها إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ). ) « و جز کسانی که بهره عظیمی (از ایمان و تقوا) دارند به آن نائل نمیگردند »
آري! انسان مدتها باید خودسازي کند تا بتواند بر خشم و غضب خویش چیره گردد باید در پرتو ایمان و تقوا آنقدر روح او وسیع
و قوي شود که به آسانی از آزار دشمنان متأثر نگردد.
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 36 ..... ص : 312
(آیه 36 )- و از آنجا که بر سر راه وصول به این هدف بزرگ موانعی وجود دارد و وسوسههاي شیطانی در اشکال مختلف انسانها را
و هر گاه وسوسههایی از » : مانع میشود، در این آیه شخص پیامبر صلّی اللّه علیه و اله را به عنوان الگو مخاطب ساخته، میگوید
وَ إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ ) « شیطان در این مسیر متوجه تو گردد، از خدا پناه بخواه که او شنونده و داناست
السَّمِیعُ الْعَلِیمُ).
در این گونه مواقع معمولا خطوراتی از ذهن میگذرد، و یا افراد به اصطلاح مصلحت اندیش توصیههایی از این قبیل میکنند:
و مانند اینها، و با این وسوسهها میخواهند مقابله به مثل را « خون را با خون باید شست » « مردم را جز با زور نمیتوان اصلاح کرد »
در همه جا توصیه کنند، و بدي را به بدي پاسخ گویند.
قرآن میگوید: مبادا گرفتار این وسوسهها شوید، و جز در موارد خاص و استثنایی تکیه بر خشونت کنید.
«. در برابر همه وسوسههاي شیطانی باید به خدا پناه برد » : البته آیه فوق مفهوم وسیعی دارد و میگوید
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 37 ..... ص : 312
(آیه 37 )- فقط براي خدا سجده کنید! از این آیه به بعد فصل تازهاي در این سوره، در زمینه توحید و معاد، و بیان نبوت و عظمت
در برابر مشرکان که دعوت ص: 313 « دعوت الی اللّه » قرآن است، و در حقیقت مصداقی است روشن از
به سوي بت میکردند.
و از نشانههاي او، شب » : نخست از مسأله توحید شروع کرده، از طریق آیات آفاقی مردم را به سوي خدا دعوت مینماید، میفرماید
وَ مِنْ آیاتِهِ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ). ) « و روز و خورشید و ماه است
شب مایه آرامش، و روشنایی روز وسیله جنبش و حرکت است، و این دو توأما چرخهاي زندگی انسانها را به گردش منظم و
متناوبی در میآورند.
خورشید منبع همه برکات مادي در منظومه ماست، نور و گرما و حرکت و جنبش و نزول بارانها، و روییدن گیاهان، همه از پرتو
وجود اوست.
ماه نیز روشنی بخش شبهاي تار، و چراغ پر فروغ و زیباي رهروان بیابانها و گمشدگان صحراهاست، و با جزر و مد خود نیز برکات
فراوانی میآفریند.
صفحه 270 از 472
ولی به خاطر همین برکات، گروهی در مقابل این دو کوکب پر فروغ آسمان سجده میکردند و آنها را پرستش مینمودند، آنها در
عالم اسباب، متوقف مانده، بیآنکه مسبب الاسباب را ببینند.
براي خورشید و ماه سجده نکنید، براي خدایی که آفریننده آنهاست سجده کنید اگر » : لذا قرآن بعد از این بیان بلا فاصله میگوید
.«1» ( لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ ) « میخواهید او را عبادت نمایید
شما چرا به سراغ سر چشمه این برکات نمیروید؟ چرا سر بر آستان او نمیسایید؟ چرا موجوداتی را میپرستید که خود اسیر قوانین
آفرینشاند.
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 38 ..... ص : 313
(آیه 38 )- سپس میافزاید: اگر این دلیل منطقی در فکر آنها اثر نگذاشت و باز هم به سراغ بتها و معبودهاي مجازي رفتند و معبود
و اگر (از عبادت پروردگار) تکبّر کنند، کسانی که نزد پروردگار تو » حقیقی را به دست فراموشی سپردند، هرگز نگران نباش
فَإِنِ اسْتَکْبَرُوا فَالَّذِینَ عِنْدَ رَبِّکَ یُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ ) « هستند شب و روز براي او تسبیح میگویند و (هیچ گاه) خسته نمیشوند
وَ هُمْ لا یَسْأَمُونَ).
__________________________________________________
1) این آیه سجده واجب دارد. )
ص: 314
اگر گروهی نادان و جاهل و بیخبر در برابر ذات پاکش سجده نکنند مسألهاي نیست این عالم وسیع پر است از فرشتگان مقرب که
دائما در حال رکوع و سجود و حمد و تسبیحند، تازه نیازي به عبادت آنها نیز ندارد، آنها نیازمند عبادت اویند، چرا که هر افتخار و
کمالی براي ممکنات است در سایه عبودیت اوست.
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 39 ..... ص : 314
(آیه 39 )- بار دیگر به آیات توحید که زمینه ساز مسأله معاد است باز میگردد.
و از آیات او این است که زمین را خشک (و بیجان) میبینی، اما هنگامی که آب (باران) را بر آن میفرستیم به جنبش » : میفرماید
وَ مِنْ آیاتِهِ أَنَّکَ تَرَي الْأَرْضَ خاشِعَۀً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ). ) « در میآید، و نموّ میکند
زمینی خشک و مرده و بیحرکت کجا، و این همه آثار حیات و جلوههاي گوناگون آن کجا! سپس از این مسأله روشن توحیدي
که هنوز اسرارش براي بزرگترین دانشمندان کشف نشده- با یک انتقال سریع و جالب به مسأله معاد پرداخته، -« حیات » یعنی مسأله
إِنَّ الَّذِي أَحْیاها لَمُحْیِ الْمَوْتی . ) !« همان کس که آن (زمین مرده) را زنده کرد مردگان را نیز (در قیامت) زنده میکند » : میگوید
إِنَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ). ) « او بر همه چیز تواناست » آري
دلائل قدرتش در همه جا نمایان است و همه سال نشانههاي آن را با چشم خود میبینید، با این حال چگونه در مسأله معاد تردید
میکنید؟
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 40 ..... ص : 314
(آیه 40 )- تحریف گران آیات حق! بعد از بیان آیات الهی و نشانههاي پروردگار در آیات پیشین، اکنون سخن از تهدید کسانی
صفحه 271 از 472
کسانی که آیات ما را » : است که نشانههاي توحید را تحریف میکنند، و به اغفال و گمراه ساختن مردم میپردازند، میگوید
إِنَّ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی آیاتِنا لا یَخْفَوْنَ عَلَیْنا). ) « تحریف میکنند بر ما پوشیده نخواهند بود
ممکن است با مغالطه و سفسطه مردم را بفریبند، و ممکن است بر این عمل زشت و ننگین خود پرده بیفکنند و خود را از انظار مردم
مستور دارند، اما هرگز ص: 315
نمیتوانند کمترین عمل خود را از ما پنهان نمایند.
آیا کسی که در آتش افکنده میشود بهتر » : قرآن مجازات همه آنها را در ادامه این بحث با یک مقایسه روشن بیان کرده، میگوید
أَ فَمَنْ یُلْقی فِی النَّارِ خَیْرٌ أَمْ مَنْ ) !؟« است یا کسی که در سایه ایمان در نهایت امن و امان در قیامت قدم به عرصه محشر میگذارد
یَأْتِی آمِناً یَوْمَ الْقِیامَۀِ).
آنها که با ایجاد شک و فساد عقائد و ایمان مردم را به آتش کشیدند، باید در آن روز طعمه آتش شوند و آنها که در سایه ایمان
محیط امن و امانی براي جامعه بشري آفریدند باید در قیامت در نهایت امنیت به سر برند، مگر در آن روز همه اعمال ما تجسم
نمییابد؟
و از آنجا که وقتی از هدایت کسی مأیوس شوند او را به حال خود رها میکنند، میگویند: هر کاري میخواهی بکن، در ادامه این
اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ). ) !« هرچه میخواهید انجام دهید » : آیه آنها را مخاطب ساخته، میگوید
إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ). ) « که خدا به آنچه انجام میدهید بیناست » اما بدانید
بدیهی است این امر به معنی آزادي عمل آنها، و یا الزام به انجام هر کار نیست، بلکه تهدیدي است نسبت به آنها که هیچ حرف
حقی در گوششان فرو نمیرود.
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 41 ..... ص : 315
(آیه 41 )- این آیه سخن را از توحید و معاد به قرآن و نبوت میکشاند، و باز به صورت هشدار به کافران لجوج و بیمنطق
نیز بر ما مخفی نخواهند ماند (إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا « آنها که به این ذکر [قرآن هنگامی که به سراغشان آمد کافر شدند » : میفرماید
بِالذِّکْرِ لَمَّا جاءَهُمْ).
وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ). ) «... و این کتابی است قطعا شکست ناپذیر » : و بعد براي بیان عظمت قرآن میافزاید
کتابی است که هیچ کس نمیتواند همانند آن را بیاورد و بر آن غلبه کند، کتابی است بینظیر، منطقش محکم و گویا،
استدلالاتش قوي و نیرومند، تعبیراتش منسجم و عمیق، تعلیماتش ریشهدار و پر مایه، و احکام و دستوراتش هماهنگ با برگزیده
تفسیر نمونه، ج 4، ص: 316
نیازهاي واقعی انسانها در تمام ابعاد زندگی.
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 42 ..... ص : 316
هیچ گونه باطلی، نه از پیش رو، » : (آیه 42 )- سپس به توصیف مهم و گویایی در باره عظمت این کتاب آسمانی پرداخته، میگوید
لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ). ) !« نه از پشت سر، به سراغ قرآن نمیآید
یعنی نه تناقضی در مفاهیم آن است.
نه چیزي از کتب و علوم پیشین بر ضد آن میباشد، و نه اکتشافات علمی آینده با آن مخالفت خواهد داشت.
صفحه 272 از 472
نه کسی میتواند حقایق آن را ابطال کند، و نه در آینده منسوخ میگردد.
نه در معارف و قوانین و اندرزها و خبرهایش خلافی وجود دارد و نه خلافی بعدا کشف میشود.
نه آیه و حتی کلمهاي از آن کم شده، و نه چیزي بر آن افزون میشود، و به تعبیر دیگر دست تحریف کنندگان از دامان بلندش
کوتاه بوده و هست.
تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ). ) « از سوي خداوند حکیم و حمید نازل شده است » چرا که
خداوندي که افعالش روي حکمت و در نهایت کمال و درستی است و لذا شایسته هر گونه حمد و ستایش میباشد.
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 43 ..... ص : 316
(آیه 43 )- از آنجا که کفار مکّه شدیدترین مبارزه را با آیین اسلام و شخص پیامبر صلّی اللّه علیه و اله آغاز کرده بودند و آیات
گذشته از الحاد آنها در دلائل توحید و کفر و تکذیبشان نسبت به آیات الهی خبر میداد، در این آیه به عنوان تسلی خاطر پیامبر
آنچه به » : صلّی اللّه علیه و اله و آموختن درس استقامت و پایمردي به همه مسلمین که در فشار دشمنان قرار میگیرند، میفرماید
ما یُقالُ لَکَ إِلَّا ما قَدْ قِیلَ لِلرُّسُلِ مِنْ قَبْلِکَ). ) « ناروا در باره تو میگویند همان است که در باره پیامبران قبل از تو نیز گفته شده
اگر مجنون و ساحرت میخوانند، به پیامبران بزرگ پیشین همین نسبتها را دادند، و اگر دروغگویت مینامند آنها نیز از این نسبت
در امان نبودند، خلاصه نه دعوت تو به سوي آیین توحید و حق مطلب تازهاي است، و نه تهمت و تکذیب برگزیده تفسیر نمونه،
ج 4، ص: 317
آنها، محکم بایست و به این سخنان اعتنا مکن.
إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ) « پروردگار تو هم داراي مغفرت و آمرزش و هم داراي مجازات دردناك است » : سپس در پایان آیه میافزاید
ذُو عِقابٍ أَلِیمٍ).
رحمت و آمرزش براي آنها که پذیرا شوند، و عذاب الیم براي آنها که تکذیب کنند و تهمت زنند و به مخالفت برخیزند.
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 44 ..... ص : 317
(آیه 44 )- قرآن هدایت است و درمان: در این آیه سخن از بهانه جویی این افراد لجوج به میان آورده و پاسخ یکی از بهانههاي
عجیب را مطرح میکند و آن این که آنها میگفتند: چرا قرآن به زبان عجم نازل نشده است تا ما براي آن اهمیت بیشتري قائل
باشیم و غیر عرب نیز از آن بهره گیرند.
؟« هر گاه آن را قرآنی عجمی قرار میدادیم حتما میگفتند: چرا آیاتش روشن نیست » : اینجاست که قرآن در پاسخ آنها میگوید
چرا پیچیده است؟ و ما از آن سر در نمیآوریم! (وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ).
أَعْجَمِیٌّ وَ عَرَبِیٌّ). ) ؟« قرآنی عجمی از پیغمبري عربی » سپس اضافه میکردند: راستی عجیب است
؟« کتابی است عجمی براي امّتی عربی » : یا میگفتند
خلاصه آنها بیمار دلانی هستند که هر طرحی ریخته شود و هر برنامهاي پیاده گردد به آن ایرادي میکنند، و بهانهاي میتراشند.
بگو: این (کتاب آسمانی) براي کسانی که ایمان آوردهاند (مایه) هدایت » : سپس قرآن خطاب به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله میافزاید
قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُديً وَ شِفاءٌ). ) « و درمان است
و آن را درك نمیکنند (وَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ فِی آذانِهِمْ وَقْرٌ). « اما کسانی که ایمان نمیآورند در گوشهایشان سنگینی است »
صفحه 273 از 472
وَ هُوَ عَلَیْهِمْ عَمًی). ) « و گویی نابینا هستند و آن را نمیبینند »
، أُولئِکَ یُنادَوْنَ مِنْ مَکانٍ بَعِیدٍ). برگزیده تفسیر نمونه، ج 4 ) !« آنها (همچون کسانی هستند که گویی) از راه دور صدا زده میشوند »
ص: 318
و معلوم است چنین کسانی نه میشنوند و نه میبینند!
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 45 ..... ص : 318
(آیه 45 )- در این آیه براي تسلی خاطر پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و مؤمنان نخستین میفرماید: از انکار و لجاجت و بهانه جویی این
بعضی پذیرا گشتند « ما به موسی کتاب آسمانی دادیم سپس در آن اختلاف شد » قوم خیرهسر نگران مباش، این سابقه طولانی دارد
و بعضی از در انکار در آمدند (وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ فَاخْتُلِفَ فِیهِ).
و اگر مشاهده میکنی ما در مجازات این دشمنان لجوج تعجیل نمیکنیم به خاطر این است که مصالح تربیتی ایجاب میکند آنها
و اگر فرمانی از ناحیه پروردگارت در این زمینه صادر نشده بود (که باید » ، آزاد باشند، و تا آنجا که ممکن است اتمام حجت شود
و به کیفر میرسیدند! (وَ لَوْ لا کَلِمَ ۀٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَقُضِ یَ « به آنان مهلت داد تا اتمام حجّت شود) در میان آنها داوري میشد
بَیْنَهُمْ).
این فرمان الهی بر اساس مصالح هدایت انسانها و اتمام حجت بوده، و این سنت در میان تمام اقوام گذشته جاري شده و در باره قوم
تو نیز جاري است.
وَ إِنَّهُمْ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ مُرِیبٍ). ) !« ولی آنها هنوز در باره آن شکّی تهمت انگیز دارند »
سورة فصلت( 41 ): آیۀ 46 ..... ص : 318
(آیه 46 )- در این آیه یک قانون کلی که قرآن بارها روي آن تأکید کرده در ارتباط با اعمال انسانها بیان میکند، و تکمیلی است
بر بحث گذشته در زمینه بهره گیري مؤمنان از قرآن، و محروم ماندن افراد بیایمان از این سر چشمه فیض الهی.
هر کس عمل صالحی انجام دهد سودش براي خود اوست، و هر کسی بدي کند به خویشتن بدي کرده، و پروردگارت » : میفرماید
مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَیْها وَ ما رَبُّکَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ). ) « هرگز به بندگان ستم نمیکند
بنابر این اگر آنها به این کتاب و این آیین بزرگ ایمان نیاورند نه به خداوند زیانی میرسانند، و نه به تو، چرا که خوبیها و بدیها
همه به صاحبانش باز میگردد.
بسیار ظلم کننده) در اینجا و در بعضی دیگر از آیات قرآن ص: 319 ) « ظلّام » تعبیر به
ممکن است اشاره به این باشد که مجازات بیدلیل از سوي خداوند بزرگ همیشه مصداق ظلم بسیار خواهد بود، چرا که از او
خواهد بود « ظلّام » هرگز چنین انتظاري نیست بخصوص این که او بندگان فراوانی دارد اگر بر هر کس مختصر ستمی کند مصداق
آغاز جزء 25